قصد خواندن بهترین کتاب ها را دارید؟ مجله بامیک سایت تخصصی معرفی انواع کتاب و رمان,از بهترین نویسندگان ایران و جهان به همراه نقد و بررسی کتاب

حکایت سیرت سلمان

داستان و حکایت
0 448

حکایت سیرت سلمان از کتاب روضه خلد

مطالب مرتبط

حکایت نیک رایان

حکایت شو،خطر کن

1 از 15

سلمان فارسی بر لشکری امیر بود.در میان رعایا چنان حقیر می نمود که وقتی خادمی به وی رسید،گفت:این توبره ی کاه بردار و به لشکرگاه سلمان بر.سلمان برداشت.چون به لشکرگاه رسید،مردم گفتند:امیــــر است.آن خادم بترسید و در قدم وی افتاد.سلمان گفت:به سه وجه این کار از برای خود کردم،نه از بهر تو،هیچ اندیشه مدار.اول آن که تکبر از من دفع شود،دوم آن که دل تو خوش شود،سیم آن که از عهده ی حفظ رعیت بیرون آمده باشم.

میانگین امتیاز ها 2 / 5. 1

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

عضویت در کانال تلگرام بامیک

X