مرور رده
دکلمه افشین یداللهی
افشین یداللهی؛از تو بعید نیست جهان عاشقت شود
از تو بعید نیست جهان عاشقت شود
شیطان رانده، سجده کنان عاشقت شود
از تو بعید نیست میان دو خنده ات
تاریخ گنگی از…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
افشین یداللهی؛گاهی مسیر جاده به بن بست می رود
گاهي مسير جاده به بن بست مي رود
گاهي تمام حادثه از دست مي رود
گاهي همان کسي که دم از عقل مي زند
در راه هشياري…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
افشین یداللهی؛یک فرصت طولانی از چشمِ تو می خواهم
یک فرصتِ طولانی از چشمِ تو میخواهم
آن روز تو خواهی گفت: میفهمم و همراهم
آن روز تو میگویی: عاشق شدهای، امّا…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
افشین یداللهی؛آمد و گفت روح بادم و رفت
شعر آمد و گفت روح بادم و رفت
آمد و گفت روح بادم و رفت
عطر او ماند روی یادم و رفت
خود نفهمید در چه حالی بود
گریه…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
افشین یداللهی؛از کفر من تا دین تو
شعر از کفر من تا دین تو
از کفر من تا دین تو
راهی به جز تردید نیست
دلخوش به فانوسم نکن
اینجا مگر خورشید نیست؟…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
افشین یداللهی؛در آغوش من هستی و نیستی
شعر در آغوش من هستی و نیستی از افشین یداللهی در آغوش من هستی و نیستی
تو در این بدن هستی و نیستی
تو با روح…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
افشین یداللهی؛یک روز می آیی که من دیگر دچارت نیستم
شعر یک روز میآیی که من دیگر دچارت نیستم
یک روز میآیی که من دیگر دچارت نیستم
از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
افشین یداللهی؛چه کردی
شعر تو با قلب ویرانۀ من چه کردی
تو با قلب ویرانه من چه کردی؟
ببین عشق دیوانه من چه کردی
در ابریشم عادت آسوده…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
افشین یداللهی؛وقتی گریبان عدم
شعر وقتی گریبان عدم از افشین یداللهی
وقتي گريبان عدم با دست خلقت می دريد
وقتي ابد چشم تو را پيش از ازل می آفريد…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...