جملات و سخنان اکهارت تله
تاثیر گذار ترین جملات و سخنان اکهارت تله
اجازه ندهید ذهن به بهانه ناراحتی، از شما یک مظلوم بسازد. احساس تاسف برای خود و بازگویی ماجراها برای دیگران، شما را اسیر ناراحتی نگه میدارد.
حواس خود را به طور کامل به کار بگیرید. همان جایی که هستید، باشید. به اطراف نگاه کنید. فقط بنگرید، تعبیر و تفسیر نکنید. نور، شکلها، رنگها و بافتها را ببینید. نسبت به «حضور» بی صدای یکایک چیزها هشیار باشید. نسبت به فضایی که امکان وجود چیزها را فراهم میآورد، هشیار باشید.
بدن دردمند در دو حالت به زندگی ادامه میدهد: غیرفعال و فعال. هر چند ممکن است بدن دردمند در نود درصد اوقات غیرفعال باشد، اما امکان دارد در شخصی که عمیقاً غمگین است در صد در صد اوقات فعال شود. برخی افراد تقریباً به کلی از طریق بدن دردمند زندگی میکنند و برخی دیگر آن را فقط در شرایطی ویژه مثل روابط بسیار صمیمانه یا موقعیتهایی در رابطه با ترک کردن یا از دست دادن عزیزی در گذشته، آزردگیهای عاطفی یا جسمی پیشین و مانند اینها تجربه کند.
یک تقدس در همه چیز وجود دارد که فقط هنگامی که در حضور هستید آنرا درک میکنید.
از آنجا که هیچ راه فراری از لحظه حال وجود ندارد چرا به آن خوش آمد نمی گویید؟
با آن دوستانه رفتار کنید. هنگامی که به آنچه هست ، “بله” میگویید با قدرت و نبوغِ خودِ زندگی هماهنگ میشوید.
تنها از این به بعد است که عامل تغییراتِ مثبت در این جهان می شوید.
هنگامی که
در پذیرش مطلق هستید،
دیگر هیچ کس نمیتواند
شما را واردِ مشاجره
و درگیری کند.
راه عاقلانه ی زندگی این است:
شرایط را همانطور که هست
بطور کامل بپذیر!
در این صورت،دیگر خوب یا بد،
در زندگی تان وجود نخواهد داشت!
فقط یک خیر مطلق وجود دارد!
عمیقاً درک کنید: زمان حال تنها چیزی است که دارید.
در تو هم مانند تمام افراد بشر، بعدی از آگاهی وجود دارد که بسیار ژرفتر از افکار تو است. بعدی که خود واقعی تو است و می توان آن را حضور، آگاهی یا شعور مطلق نامید. بعضی از تعالیم باستانی آن را مسیح درون یا ذات بودایی تو نامیده اند.
بسیاری از ما بیشتر عمرمان را در زندان افکار محدود کننده خود می گذرانیم. ما هرگز قدم از محدوده تنگ و تاریکی که توسط ذهن خود ساخته ایم بیرون نمی گذاریم و اسیر شخصیتی خود ساخته که از گذشته ها تأثیر می گیرد هستیم. شخصیتی که آن را به اشتباه «من» می نامیم.
می توان گفت که فکر همواره توجه آگاهانه ی شما را جذب می کند؛ بنابراین شما وارد فکر می شوید و در درون آن گم می شوید. به بیان دیگر با فکر هویت می گیرید و یکی می شوید. شما فکر هستید و این تقدیر وحشتناک انسان ها ست. آن ها فکرهای خودشان شده اند. آن ها چنان با تفکر هویت گرفته اند که خودشان را فقط به عنوان روند فکری می شناسند و هر آن چه روند فکری آن هاست – که درون سرشان جاری است و عمده اش غیرارادی است – چیزی است که آن ها فکر می کنند که آن هستند.
دلیل اصلی نارضایتی، هرگز وضعیت نیست بلکه افکار شما درباره ی آن است.
در تمدن ما بی خبری بزرگی در مورد چگونگی وضعیت بشر وجود دارد و هرچه بی خبری معنوی فزونی می گیرد، رنجمان بیشتر می شود.
به صداها گوش دهید. آنها را داوری نکنید. به سکوت پشت صداها گوش دهید.