قصد خواندن بهترین کتاب ها را دارید؟ مجله بامیک سایت تخصصی معرفی انواع کتاب و رمان,از بهترین نویسندگان ایران و جهان به همراه نقد و بررسی کتاب

خشم و هیاهو

رمان خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر
0 345

دربارۀ رمان خشم و هیاهو

رمان خشم و هیاهو نوشته ویلیام فاکنر برای اولین بار در سال ۱۹۲۹ منتشر شد. فاکنر در این رمان جزئیات نابودی خانواده کامپسون را از چهار دیدگاه مختلف به تصویر می‌ کشد. سبک غیرمتعارف روایی و داستان غیرخطی مهمترین ویژگی‌ های کتاب خشم و هیاهو هستند. در سال ۱۹۴۶ پیوست رمان خشم و هیاهو نیز منتشر شد که در آن سرنوشت اعضای خانواده کامسپون بیان می شود.

 

The sound and the fury
The sound and the fury

خلاصه رمان خشم و هیاهو

فاکنر در رمان خشم و هیاهو جریان فروپاشی یک خانواده جنوبی به نام کامپسون را روایت می کند. پدر خانواده که شخصیتی بدبین و منفعل دارد علی‌ رغم عشق فراوان به فرزندانش تا حد مرگ می نوشد. مادر علاقه چندانی به فرزندانش ندارد و بیشتر از هر کسی به خودش فکر می‌ کند.

بنجی پسری با معلولیت ذهنی است که مادرش او را مایه ننگ خانواده می داند. کوئنتین پسر بزرگ خانواده، حساس و روان رنجور است. او برای تحقق آرزوی همیشگی مادرش به هاروارد می‌ رود و در آنجا دست به خودکشی می زند. کدی تنها دختر خانواده است که در نوجوانی باردار شده و به سرعت با مردی ازدواج می کند، ولی شوهرش متوجه می شود که بچه متعلق به او نیست و کدی را از خانه بیرون می‌ اندازد.

جیسون تنها پسری است که مادر به او علاقه دارد. جیسون در یک فروشگاه کار می کند و بعد از پدر به نوعی سرپرستی خانواده را به عهده می‌ گیرد. او در طول سالیان، مادرش را فریب می دهد و پولی را که کدی برای دخترش می فرستد مخفیانه پس انداز می‌ کند. در پایان کتاب کوئنتین دختر کدی از دایی خود انتقام می گیرد و ۷۰۰۰ دلاری را که در حقیقت به خودش تعلق دارد سرقت می کند.

خشم و هیاهو
خشم و هیاهو

بررسی رمان خشم و هیاهو

رمان خشم و هیاهو به دلیل ساختار غیر متعارف خود شهرت دارد. فاکنر در این کتاب از سنت های ادبی گذشته فاصله گرفته و داستان خود را به صورت غیر خطی روایت کرده است. در کتاب خشم و هیاهو اغلب جنبه های سنتی رمان همچون طرح، توسعه شخصیت ها و خط داستانی جای خود را به جریان سیال ذهن، در هم آمیختگی زمان و مکان و بیان داستان به شیوه ای نامتعارف داده اند.

کدی به عنوان مهمترین و تاثیرگذارترین شخصیت کتاب عملا حضور ندارد، با این حال سایه او همه جا احساس می شود. همه وقایع به نوعی به کدی ارتباط دارند و خاطرات سه برادر درباره او و امور مرتبط با او هستند. بنجی پسر عقب مانده ذهنی که همه چیز را با دیدی حسی و با کمترین ادراک ممکن دریافت می کند، از درک مفهوم زمان عاجز است. روایت او از وقایع بدون ترتیب زمانی و آشفته است. کوئنتین برادر بزرگ خانواده روایتی گنگ و پیچیده اما شاعرانه از وقایع دارد. روش بیان داستان به وسیله کوئنتین نیز همچون بنجی بر پایه جریان سیال ذهن بنا شده اما روایت کوئنتین از پیچیدگی بیشتری برخوردار است.

این شیوه روایی جدید علی‌رغم اینکه در ابتدا خواننده را گیج می‌ کند ولی درک و دریافت تازه ای به او می بخشد. ممکن است خواندن برخی از بخش‌ های رمان خشم و هیاهو بسیار دشوار باشد، با این حال مطالعه این رمان می تواند برای دوستداران ادبیات تجربه ای شگفت انگیز و نفس گیر به شمار برود.

مشخصات ترجمه پیشنهادی

  • انتشارات:نیلوفر
  • مترجم:صالح حسینی
  • تعداد صفحه:429
مطالب مرتبط

هستی و نیستی

جنگ و صلح

1 از 2

خرید کتاب با تخفیف ویژه

کتاب صوتی خشم و هیاهو

بریده های از کتاب

گمان نمی‌کنم هیچ وقت کسی عمداً به یک ساعت مچی یا دیواری گوش بدهد. کسی مجبور نیست. ممکن است مدت درازی از صدای آن غافل باشی، بعد یک ثانیه تیک و تاک می‌تواند بدون وقفه در ذهنت رژه طولانی و رو به زوال زمانی را که نمی‌شنیدی به وجود بیاورد.

هیچ نبردی به پیروزی نمیرسد. اصلا نبردی در نمیگیرد. عرصه ی نبرد جز حماقت و نومیدی بشر را بر او آشکار نمیکند، و پیروزی پندار فیلسوفان و لعبتکان است.

مردم نمیتوانند دست به چنان کار وحشتناکی بزنند آنها اصلا نمیتوانند مرتکب کار بسیار وحشتناک بشوند آنها حتی نمیتوانند چیزی را که امروز وحشتناک مینماید فردا به یاد بیاورند.

بدبختی آدم آن وقتی نیست که پی ببرد هیچ چیز نمیتواند یاریش کند- نه مذهب، نه غرور، نه هیچ چیز دیگر- بدبختی آدمی آن وقتی است که پی ببرد به یاری نیاز ندارد.

انسان مساوی است با حاصل جمع بدبختی‌هایش. ممکن است گمان بری که روز عاقبت بدبختی خسته می‌شود، اما آن وقت خودِ زمان مایه‌ی بدبختی‌ات خواهد شد.

به گمانم آدم‌ها، که این‌قدر خودشان و دیگران را با کلمات فرسوده می‌کنند، دست‌کم در این مورد هم‌داستانند که دم فرو بستن نشانه‌ی عقل است…

سایه هایمان روی علف‌ها بودند. پیش از ما به درخت رسیدند. مال من اول رسید. بعد خودمان رسیدیم و بعد سایه‌ها رفته بودند.

هر آدمی داور فضایل خودش است
و بهتر آن است که هیچ‌کس ،
برای تندرستی کس دیگری نسخه ننویسد !

هر آدمی داور فضائل خودشه!
پس بهتر آن است که هیچکس برای تندرستی کسی دیگر نسخه ننویسد!

هربار كه تمنايی را در وجودم پس می‌راندم، قدرت شخصيتم را به خودم تبريك می‌گفتم. نمیدانستم كه به گمانِ آزاد ساختن خودم، بيش از پيش بندهٔ غرور خويش میشدم! هر یك از اين پيروزی‌ها بر خودم به منزلهٔ پيچ كليدی بود كه بر در زندانِ وجودم بيشتر می‌چرخاندم.

دیگر چیزی نگفتم. فایده‌ای ندارد. معلومم شده که وقتی کسی توی خطر می‌افتد بهترین کار این است که کاری به کارش نداشته باشی. وقتی هم کسی به کله‌اش می‌زند که به خاطر خیر و صلاح تو چغلی‌ات را بکند، خداحافظ شما.

میانگین امتیاز ها 0 / 5. 0

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

عضویت در کانال تلگرام بامیک

X