جنگل نروژی

دربارۀ رمان جنگل نروژی

رمان جنگل نروژی اثر هاروکی موراکامی نویسنده مشهور ژاپنی است. این رمان ابتدا در سال ۱۹۸۷ در ژاپن منتشر شد و سپس در سال‌ های ۱۹۹۸ و ۲۰۰۰ با ترجمه انگلیسی در کشورهای دیگر به چاپ رسید. موراکامی در کتاب جنگل نروژی از زندگی دو دوست صحبت می کند که پس از خودکشی دوست مشترکشان روزگار خود را با تنهایی و آشفتگی سپری می کنند.

[irp posts=”4297″ name=”کافکا در ساحل”]

خلاصه رمان جنگل نروژی

تورو واتانابه در فرودگاه هامبورگ با شنیدن آهنگی با نام جنگل نروژی به یاد گذشته خود می افتد. زمانی که با بهترین دوستانش کیروکی و نائوکو اوقات خوشی داشت. همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه کیروکی در هفدهمین سالگرد تولدش خودکشی کرد.

انگیزه او از خودکشی هرگز مشخص نشده ولی این اتفاق تاثیرات جبران ناپذیری بر زندگی دوستانش گذاشت. پس از او تورو مرگ را همه جا حس می‌کرد و نائوکو این احساس را داشت که بخشی از وجودش را برای همیشه از دست داده است.

تورو و نائوکو اغلب اوقات خود را با یکدیگر می گذراندند و تورو بیش از گذشته به نائوکو علاقه‌ مند شد. اما احساسات نائوکو نسبت به او روشن نبود. تا اینکه یک روز نائوکو با گذاشتن یادداشتی به تورو خبر از بستری شدنش در یک آسایشگاه می‌ دهد.

در همین زمان در جامعه جریانی از اعتراضات مدنی شکل می‌ گیرد. دانشجویان اعتصاب می‌ کنند و خواستار تغییرات هستند، ولی به شکل غیرمنتظره ای به اعتصاب خود پایان می‌ دهند. این اتفاق موجب سرخوردگی و خشم بیشتر تورو می شود. او پس از نائوکو با دختری پر جنب و جوش و مستقل به نام میدوری آشنا می‌ شود. آنها خیلی خوب همدیگر را درک می‌ کنند و احساساتی متقابل دارند.

با این حال تورو همچنان به یاد نائوکو است و برای دیدن او به آسایشگاه سر می‌ زند. تورو در آنجا با یکی از بیماران مسن تر به نام ریکو که نائوکو به او اعتماد دارد آشنا می شود. آن ها از تجربیات و اتفاقات گذشته زندگی خود با یکدیگر صحبت می‌ کنند.

تورو پس از بازگشت از آسایشگاه دچار تردید می‌ شود و نمی‌ داند بین نائوکو و میدوری کدام یک را برگزیند. او از طریق نامه نگاری با ریکو از او مشورت می‌ خواهد. ریکو به او توصیه می‌ کند که فرصت بودن با میدوری را از دست ندهد، ولی در ادامه اتفاق غیرمنتظره ای رخ می دهد.

چرا باید رمان جنگل نروژی را بخوانیم؟

رمان جنگل نروژی پس از انتشار در ژاپن با استقبال گسترده ای از سمت جوانان مواجه شد. هزاران نسخه از این کتاب به سرعت و در مدت کوتاهی به فروش رفت. سبک نگارش واقع گرایانه و رویکرد دغدغه‌ مند این رمان را می توان به عنوان اصلی ترین ویژگی های آن معرفی کرد.

هاروکی موراکامی در رمان جنگل نروژی شخصیت هایی معمولی و قابل درک را به خواننده معرفی کرده و فضایی واقعی و ملموس به وجود آورده است. به طوری که می‌ توان گفت همزاد پنداری با قهرمانان کتاب ابداً دشوار نیست. موضوع اصلی کتاب جنگل نروژی ایجاد تعادل میان مرگ و زندگی است.

دو شخصیت کتاب با انتخاب ناگهانی مرگ زندگی شخصیت های دیگر را تحت تاثیر قرار می‌ دهند. شخصیت های بازمانده زندگی، اهداف و تصمیمات خود را بازنگری کرده و تلاش می‌ کنند تا از افسردگی و سردرگمی رهایی یابند. در این میان عشق به کمک بازماندگان می شتابد و آنها را در این راه یاری می کند.

مشخصات ترجمه پیشنهادی

• انتشارات:نوای مکتوب
• تعداد صفحه:284
• مترجم:معصومه عمرانی

خرید کتاب با تخفیف ویژه

اگر فقط به مطالعه کتاب‌های رایج
که همه آدم‌ها می‌خوانند اکتفا کنی،
تو هم مانند آنها فکر خواهی کرد.

صاف نشستم و در حالی که مشغول تماشای ابرهای تیره ای شدم که برفراز دریای شمالی گسترده بودند، به همه ی چیزهایی فکر می کردم که در طول زندگی ام از دست داده بودم: زمانی که برای همیشه از دست رفته بود، دوستانی که مرده با ناپدید شده بودند، احساساتی که دیگر هرگز تجربه نمی کردم.

اگر ذهنم را آرام کنم، از هم فرو می پاشم. همیشه این گونه زندگی کرده ام و این تنها راهی است که برای ادامه ی زندگی بلدم. اگر برای یک ثانیه آرام بگیرم، دیگر هرگز نمی توانم راهم را پیدا کنم. تکه تکه می شوم و تکه هایم را باد با خود خواهد برد.

همه ما انسان‌های ناقصی هستیم که در دنیایی ناقص زندگی می‌کنیم”
ما که با اندازه‌گیری تمام خطوط و زوایای زندگی‌مان با خط کش و نقاله زندگی نمی‌کنیم!؟

هیچ حقیقتی نمی تواند غمی را که در فقدان عزیزی احساس می کنیم برطرف کند. تنها کاری که از دستمان برمی آید، دیدن آن تا انتها و آموختن چیزی از آن است، اما چیزی که می آموزیم در رویارویی با غم بعدی که بی‌هشدار می آید کمکی به ما نخواهد کرد.

بسیار خوب! پس من آن قدرها باهوش نیستم ! از طبقه کارگر هستم، اما این طبقه کارگر است که دنیا را می چرخاند و این طبقه کارگراست که مورد بهره برداری قرار می گیرد. این دیگر چه جور انقلابیست که فقط کلمات قلنبه سلنبه ای را که طبقه کارگر نمی تواند بفهمد از دهان بیرون می ریزد؟ این دیگر چه جور انقلاب مزخرفی ست؟

هیچ کس دوست ندارد تا این اندازه تنها شود . من هم دوست ندارم برای این که دوستی پیدا کنم از راه خودم خارج شوم . فقط همین … “