قصد خواندن بهترین کتاب ها را دارید؟ مجله بامیک سایت تخصصی معرفی انواع کتاب و رمان,از بهترین نویسندگان ایران و جهان به همراه نقد و بررسی کتاب

موش ها و آدم ها

موش ها و آدم ها
0 705

اگه آدم کسی رو نداشته باشه دیوونه میشه. فرق نمیکنه طرفِ آدم کی باشه. هرکی میخواد باشه! اما پهلوت باشه!من بِت میگم. یادت باشه، آدم از تنهایی ناخوش میشه!

موش ها و آدم ها

جان استاین ‌بک نویسندۀ که بحران جامعه را به تصویر کشید

جان استاین بک  نویسنده آمریکایی و برنده جایزه نوبل ادبیات 1962 بود وی بخاطر نوشته های واقع بینانه و تخیلی خود که ترکیبی از شوخی دلسوزانه و درک شدید اجتماعی است شناخته میشود. و یکی از مهم‌ترین نمایندگان مکتب ادبی ناتورالیسم به شمار میرود.

جان استاین بک
جان استاین بک

خلاصه کتاب موش ها و آدم ها

در رمان کوتاه موش ها و آدم ها،جان اشتاین بک به زندگی دو کارگر به نام های جرج و لنی می پردازد.با مطالعۀ  بخش ابتدایی داستان متوجه می شویم که جرج خود را مسئول مراقبت از دوستش لنی می داند.دوستی که همواره اسباب دردسر اوست؛اما با این حال هیچ یک از دردسرها نمی تواند گواه بر بدذاتی لنی باشد؛ چرا که علت آنها در تضاد میان توان هوشی و نیروی جسمی او و نیز علاقه ی دیوانه وارش به لمس هر چیزی که جالب توجهش است خلاصه میشود؛خاصه آنکه مانند موش ها نرم باشند.

به واسطه ی علاقه ی لنی به موش ها و میل کودکانه ی او به نوازش آن ها که در تضادی شدید با قدرت بدنی اوست و نهایتا منجر به کشته شدنشان می شود، می توانیم پایه و اساس داستان را بیابیم.چرا که در تمام سیر ماجرا این اتفاق با صورت های متفاوتی تکرار می شود.

در ادامه به رویای این دو شخصیت برای داشتن مزرعه ای برای کار و خانه ای برای سکونت از زبان جرج پرداخته شده است.اما همۀ آنچه که از این رویا لنی سهم خود می داند و او را بیش از هر چیزی به وجد می‌آورد داشتن تعدادی خرگوش، غذا دادن به آن ها و نوازش آن هاست.این امر خود تاکیدی ست بر ذهن و روان کودکانۀ او .

در بخش دوم با معرفی سایر شخصیت ها و همچنین فضای حاکم بر داستان،  نمایی کلی از اتفاقات پیش روی دو کارگر به مخاطب ارایه می شود.به عبارتی در این قسمت نویسنده ذهن خواننده را برای رویارویی با ترس و خشونت حاکم بر جو داستان که در خلال گفتگوهای شکل گرفته میان شخصیت ها آشکار می شود،آماده می سازد.

سیر داستان در بخش سوم به کمک گفتگوهای جرج و اسلیم سرکارگر ، به شناساندن هرچه بیشتر لنی و وضعیت ترحم آور او می پردازد.موضوع دیگری که در این قسمت بر مخاطب آشکار می شود همراه هم بودن این دو کارگر از دوران کودکی است.با دقت بیش تر در این موضوع و آگاهی از اینکه کندی نظافتچی سگ خود را از زمانی که توله ای کوچک بود با خود به همراه داشت اما اکنون که سگ پیر و ناتوان شده و پایانی غم انگیز بر زندگی اش در پیش رو دارد؛می توان گفت نویسنده با ایجاد اندکی شباهت میان این دو امر و حتی شباهت مرگ آن ها به هم این بار به شکل آشکارتری از سرنوشت تلخی که در ارنتظار لنی است خبر می دهد.

 آدمایی که مث ما تو مزرعه کار می کنند، تنها ترین آدمای دنیان. قوم و خویش ندارن. مال هیچ دیاری نیستن. می رن تو مزرعه، یه پولی می سازن، بعد هم می رن تو شهر به بادش می دن. بعدش هم هنوز هیچی نشده دمشونو می زارن رو کولشون و می رن یه مزرعه ی دیگه. هیچ وقت هم هیچ امیدی ندارن.

بخش بعدی داستان علاوه بر به نمایش گذاشتن معلولیت های جسمی کندی و کروکس و کم هوشی لنی ، به عدم برخورداری آن ها از عزت نفس هم می پردازد.عزت نفسی که به دلیل ناتوانی آن ها در تحقق بخشی به خواسته ها،تحقیر شدن های مداوم و عدم احساس امنیت در هم شکسته است. همۀ آنچه بر زندگی کارگران می گذرد توسط این سه شخصیت و نیز حتی با اشاره ی نویسنده به غیاب سایر کارگرها و چگونگی سپری شدن اوقات فراغتشان به خوبی به تصویر کشیده شده است.

مطالب مرتبط

محاکمه

خوشه های خشم

1 از 2

در بخش پنجم با بیان نحوه ی پاسخ دادن لنی به گفته های همسر کرلی و شیوه ی کشته شدنش توسط او نمایش وضعیت رقت انگیز لنی به اوج خود می رسد.علاوه بر این اتفاقات،چگونگی فرار لنی از مزرعه و درماندگی او حس هم دردی مخاطب را بیش از پیش برمی انگیزد.

انتهای این رمان کوتاه نه فقط پایانی ست بر رویاهای دو شخصیت اصلی، بلکه پایانی تلخ بر دوستی آن ها نیز هست.در تمام سیر داستان احساساتی مانند ناامیدی،غم،ترس و خشم موج می زند.با کشته شدن همسر کرلی و متعاقبا مرگ لنی این بار مخاطب  نه تنها برای او بلکه برای جرج،کندی و زندگی اندوهبار آن ها که اکنون بیش از پیش روی به سوی پوچی گرفته است،احساس ترحم می کند.

ترحم برای کارگرانی که دیگر هیچ رویایی در سر ندارند و تسلیم واقعیت تلخی که همه ی زندگی شان را اینک در بر گرفته، شده اند.این واقعیت برای آن ها نداشتن توانی برای پروراندن رویاست.کار کردن، خرج درآمد حاصل از آن در شهر و تکرار دائمی آن بدون آرزوی تغییر و پیشرفت همان چیزی ست که جرج در این بخش خود را به آن محکوم می دارد.

در پایان این متن لازم است به چگونگی تکرار پایه و اساس داستان به صورت های متفاوت در طول ماجرا که در ابتدا به آن اشاره شد پرداخته شود.

پس از شرح کشته شدن موش ها در قسمت اول، نویسنده به سگ ناتوان کندی می پردازد که از نظر سایر شخصیت های داستان بهتر است که با شلیک گلوله ای راحت شود، این بار مجددا اما به شکلی متفاوت به ضعف در برابر رویارویی با شرایط و جبر ناشی از آن اشاره شده است.به عبارتی نویسنده از موش ها که جثۀ ریزشان به آنها اجازه ی جان سالم به در بردن در برابر لنی نمی دهد شروع کرده و در نهایت به خود لنی میرسد که علیرغم داشتن جثه ای درشت و قدرت بدنی بالا، توان ذهنی چندانی برای حل مسائل بسیار ساده را نیز ندارد.در داستان موش ها و آدم ها این همان جبری ست که موجودات را نه فقط از داشتن یک زندگی عادی بلکه از داشتن مرگی طبیعی نیز باز می دارد.

به دلیل حاکمیت این چنین شرایطی بر زندگی دو کارگر داستان،هر دوی لنی و جرج از داشتن دلخوشی ها و آرزوهایشان محروم هستند؛چه دلخوشی هایی مانند نوازش کردن موش ها و چه آرزوهایی همانند داشتن مزرعه و خانه ای از آن خودشان.نظر شما راجع به کتاب چیست؟ با ما در میان بگذارید

اقتباس از کتاب

بر اساس داستان این کتاب فیلمی به کارگردانی لوئیس مایلستون و با بازی بورگس مریدیت، بتی فیلد، چارلز بیکفورد، لان چینی جونیور و بالدوین کوک در سال 1939 ساخته شده است.این فیلم در IMDB امتیاز 7.9 از آن خود کرده است.

موش ها و آدم ها(فیلم)
موش ها و آدم ها(فیلم)

ترجمه پیشنهادی کتاب موش ها و آدم ها

  • انتشارات:ماهی
  • مترجم:سروش حبیبی
  • تعداد صفحه:160

خرید کتاب موش ها و آدم ها 🛒


میانگین امتیاز ها 0 / 5. 0

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

عضویت در کانال تلگرام بامیک

X