گتسبی بزرگ(پر فروش ترین رمان در آمریکا)

معرفی رمان گتسبی بزرگ

رمان گتسبی بزرگ اثر اف. اسکات فیتزجرالد را میتوان یک اثر هنری مهم و عاشقانه به شمار آورد.رمانی که به نقل از خوانندگانش آن ها را تا مرز گریه پیش میبرد. یکی از برجسته ترین آثار کلاسیک ادبیات قرن بیست کتابی که توسط بسیاری از منتقدان و خوانندگان در طول نسل ها، بسیار تحسین شده است. ، داستان بر عشق بین جی گتسبی و دیزی بوکانان متمرکز است. در حالی که کتاب در آغاز رویکردی کند دارد، صحنه های پرشتاب به سمت وسط و انتهای کتاب، یک داستان عاشقانه را به یک تراژدی تبدیل می کند که همیشه خواننده را درگیر خود می کند.

نیک کارووی، مردی که از غرب میانه نقل مکان می کند تا زندگی جدیدی در شرق پیدا کند و به گتسبی بزرگ مردی با دیدگاه بی همتا تبدیل بر خورد می کند. این کتاب دیدگاه فکری کارووی در خصوص وقایع رخ داده در طول کتاب و همچنین افکار وی را در خصوص روابط بین شخصیت های دیگر مانند دیزی و گتسبی را مهیا می کند. این کتاب بین روابط کارووی و دیگران رفت و برگشت می کند و آنها را به روشی روان متصل می کند که خواننده هایی را که از فهم چند دیدگاه از کتابها لذت می برند را، جذب کند.

رشد عمیق شخصیت در کل کتاب در هر کدام از شخصیت ها، جذابیت عمده ای برای هر خواننده است که باید در نظر داشت. فیتزجرالد از برخی ابزار ادبی همانند تصویر استفاده می کند تا هر شخصیت زنده شود و شخصیتی منحصر به فرد ایجاد کند و با خواننده همراه باشد. وی از قسمت اول کتاب برای ساختن هر شخص استفاده می کند، تا وقایع بعدی کتاب معنادارتر شوند. ممکن است خوانندگان قسمت اول کتاب را کند و بیش از حد توصیفی بدانند، اما بعداً در کتاب از این پیشرفت به شدت استقبال می شود.

وقتی کارووی متوجه شد همسایه اش در حال برگزاری مهمانی های عجیب و غریب با بسیاری از افراد است، در آنجا حضور پیدا می کند و با گتسبی، فردی مرموز که گفته می شود مبلغ زیادی پول به ارث برده و بازنشسته شده است، ملاقات می کند. با ملاقات کارووی و گتسبی، گتسبی به زودی متوجه می شد که کارووی پسر عموی دیزی است. خواننده می آموزد که گتسبی درباره افرادی که به مهمانی های خود دعوت می کند اطلاعات کمی دارد و در واقع می خواهد در مورد ارتباط آنها با دیزی اطلاعاتی کسب کند. کندی ایجاد ارتباط بین وقایع، خواننده را مجذوب خواندن می کند.

وقتی شروع به عمیق شدن در روابط بین جوردن بیکر و کارووی و همچنین تام بوکانان، دیزی و گتسبی می کند، فیتزجرالد خواننده را به گردش بین این وقایع وا می دارد. نیمه دوم کتاب بیشتر در مورد گتسبی و اینکه چگونه او واقعاً ثروت خود را به دست آورده است پرداخته است. حوادث به زودی پس از رونمایی از تعاملات قبلی گتسبی با دیزی، بسیار سریع برای خواننده پیش می رود و شخصیت ها تعامل گرم تری دارند. بلافاصله بعد، خواننده یک شوک را تجربه می کند که درک کامل تری از شخصیت ها و نقشی که آنها در زندگی گتسبی داشتند را تجربه می کند.

پیشرفت شخصیت جذاب و تغییرات درونی یک داستان عاشقانه غم انگیز، نوشتار فیتزجرالد را متمایز می سازد. فیتزجرالد در حالی که ایده های اصلی را از عصر جاز گرفته و آنها را در یک داستان تخیلی تلفیق کرده، داستان خود را در فرهنگ آمریکایی آمیخته است. توانایی فیتزجرالد در بوجود آوردن شخصیتی مانند گتسبی از اینکه افراد زیادی را در اطراف خود داشت و در مراسم تشیع  جنازه او افراد کمی حضور داشتند، واقعاً این کتاب را شایسته یک کتاب کلاسیک می کند و باید همه آن را بخوانند.

دربارۀ اف. اسکات فیتزجرالد

فرانسیس اسکات کی فیتزجرالد  نویسنده آمریکایی رمان و داستان‌های کوتاه بود. آثار فیتزجرالد نمایانگر عصر جاز در آمریکا است.او به عنوان یکی از نویسندگان بزرگ سده بیستم میلادی شناخته می‌شود.وی در سینت‌پال مینه‌سوتا در خانواده‌ای کاتولیک و ایرلندی از طبقهٔ متوسط دیده به جهان گشود. از ۱۸۹۸ میلادی تا ۱۹۰۱ میلادی را در سیراکیوز، نیویورک و پس از آن در سال‌های ۱۹۰۳ میلادی تا ۱۹۰۸ میلادی را در بوفالو واقع در نیویورک گذراند و در همان‌جا وارد آکادمی ناردین شد.

هنگامی که پدرش از کمپانی پروکتر اند گمبل اخراج شد، خانواده‌اش به مینه‌سوتا بازگشت و اسکات وارد آکادمی سنت پاول شد. هنگامی که ۱۳ ساله بود نخستین رمان کارآگاهی خود را در روزنامه مدرسه به چاپ رساند. در ۱۶ سالگی برای کوتاهی در درس خواندن از آکادمی سنت پاول اخراج شد. سپس به مدرسه نیومن رفت و در سال ۱۹۱۳ میلادی وارد دانشگاه پرینستون شد. فیتزجرالد سال ۱۹۳۷ پس از بستن قراردادی با کمپانی رسانه‌ای «مترو گلدوین مایر» به لس‌آنجلس مهاجرت کرد. وقتی فیتزجرالد داستان کوتاه «دمای هوا» را در سال ۱۹۳۸ نوشت در مجله «اسکوایر» فیلم‌نامه و داستان‌کوتاه می‌نوشت و روی رمان تمام‌نشده‌اش به نام «عشق آخرین تایکون» کار می‌کرد.

اقتباس سینمایی

بر اساس داستان این رمانی فیلمی در سال 2013 به کاگردانی باز لورمن و بازی ستارگانی همچون لئوناردو دی‌کاپریو، توبی مگوایر، کری مولیگان، جوئل اجرتون و الیزابت دبیکی ساخته شد این فیلم توانست نظر منقدان را جلب کند و همچنین نوهٔ فیتزجرالد گفت که «[اگر اسکات زنده بود] به این فیلم افتخار می‌کرد». این فیلم در در هشتاد و ششمین دوره جوایز اسکار این فیلم نامزد دریافت جوایز بهترین طراحی صحنه و بهترین طراحی لباس شد که هر دوی آن‌ها را برد.

مشخصات ترجمه پیشنهادی

• انتشارات:نشر ماهی
• مترجم:رضا رضایی
• تعداد صفحه:212

خرید کتاب با تخفیف ویژه

در سالهایی که جوان تر و به ناچار آسیب پذیر تر بودم،پدرم پندی به من داد که آن را تا امروز در ذهن خود مزه مزه میکنم،
وی گفت: هر وقت دلت خواست عیب کسی رو بگیری یادت باشه که تو این دنیا همه‌ی مردم مزایای تو رو نداشتن…

هر وقت خواستی کسی رو قضاوت کنی
بدون که
همه شرایط زندگی تو رو نداشتن

دست دادیم و من راه افتادم. هنوز به شمشادهای حصار نرسیده بودم که چیزی را به خاطر آوردم و به عقب برگشتم. از آن سوی عرصه‌ی چمنش فریاد کشیدم؛ که جماعت گندی هستن. شما ارزشتون به تنهایی به اندازهی همه اونا با همه.

بلافاصله از پرستار پرسیدم که پسره یا دختره. وقتی بهم گفت دختره، سرم رو برگردوندم و زدم زیر گریه. گفتم: خیلی خب، خوشحالم که دختره. امیدوارم که خُل باشه. واسه این‌که بهترین چیزی که یک دختر تو این دنیا می‌تونه باشه، همینه، یک خُلِ خوشگل !

همیشه تماشای دوباره چیزهایی که آدم تمام قدرت تطابق خود را برای آنها مصرف کرده است کار غمگین کننده‌ای است.

نمی تونم برات بگم وقتی فهمیدم دوستش دارم چقدر تعجب کردم. حتی مدتی امیدوار بودم ولم کنه، ولی این کار رو نکرد. چون اونم منو دوست داشت. فکر می‌کرد من خیلی چیز سرم می شه برای این که چیزهایی که من می دونستم با چیزهایی که اون می دونست تفاوت داشت … بله این وضع من بود، از نقشه هام دور افتاده بودم و هر دقیقه در این عشق فروتر و فروتر می‌رفتم، و یک دفعه متوجه شدم که هیچ چیز دیگری برام اهمیت نداره. وقتی صحبت کردن دربارهٔ کارهایی که آدم می خواد بکنه لذت بیشتری داره، پس فایده خود اون کارهای بزرگ چیه؟