افشین یداللهی؛ یک شب ، دلی به مسلخ خونم کشید و رفت
دانلود دکلمه یک شب ، دلی به مسلخ خونم کشید و رفت با صدای افشین یداللهی
یک شب ، دلی به مسلخ خونم کشید و رفت
دیوانهای به دام جنونم کشید و رفت
پسکوچههای قلب مرا جستجو نکرد
اما مرا به عمق درونم کشید و رفت
یک آسمانْ ستارهی آتش گرفته را
بر التهابِ سردِ قرونم کشید و رفت
من در سکوت و بغض و شکایت ز سرنوشت
خطی به روی بختِ نگونم کشید و رفت
تا از خیالِ گنگِ رهایی رها شوم
بانگی به گوشِ خوابِ سکونم کشید و رفت
شاید به پاس حرمتِ ویرانههای عشق
مرهم به زخم فاجعهگونم کشید و رفت
تا از حصارِ حسرتِ رفتن ، گذر کنم
رنجی به قدرِ کوچِ کنونم کشید و رفت
دیگر اسیر آن منِ بیگانه نیستم
از خود چه عاشقانه برونم کشید و رفت
مطالب مرتبط