دزیره یک عاشقانه تاریخی
پرنس عزیز، نعمت سخن گفتن به این منظور به انسان داده شده تا افکارش را پنهان کند.
کتاب دزیره
آنچه خواهید خواند
زندگینامه آن ماری سلینکو
آنماری سلینکو (1 سپتامبر 1914 – 28 ژوئیه 1986) رمان نویس اتریشی بود که از دهه 1930 تا 1950 چندین کتاب پرفروش به زبان آلمانی نوشت. اگرچه او در آلمان مستقر بود ، در سال 1939 در آغاز جنگ جهانی دوم با شوهر دانمارکی خود به دانمارک پناه برد ، اما سپس در سال 1943 ، آنها دوباره پناهنده شدند ، این بار به سوئد.
بسیاری از رمان های او در فیلم ها اقتباس شده اند و همه به زبان های مختلف ترجمه شده اند. آخرین کار او (دزیره)درباره دزیره کلاری ، نامزد یک بار ناپلئون بناپارت و بعداً ملکه سوئد و نروژ بود. این فیلم به خواهرش لیزلوت اختصاص دارد که توسط نازی ها به قتل رسید. در سال 1954 به 25 زبان ترجمه شد و به یک ماندگار در تاریخ هالیوود تبدیل شد. در این مطلب قصد معرفی رمان دزیره را داریم.
خلاصه رمان عاشقانه تاریخی دزیره
دزیره چهارده ساله، دختر تاجری که در زمان انقلاب فرانسوی ها زندگی می کند، با یک افسر جوان جذاب ارتش، ناپلئون بناپارت دیدار می کند، آنها نامزد می شوند و هر چند از هم جدا می شوند، رابطه ی عاطفی بین آنها هرگز به طور کامل از هم گسیخته نمی شود.
چگونگی شکل گیری رمان دزیره
این رمان در قالب دفتر خاطرات دزیره از سال 1794 تا سال 1829 نوشته شده است. نویسنده تصویری زنده از فرانسه در سالهای بعد از انقلاب و همچنین سلطنت ناپلئون و پیامد های آن را ترسیم می کند. قهرمان دوست داشتنی است و شاهد تکامل او از دختر بودن به سمت زن بودن هستیم. آرمان گرایی ساده لوحانه ی او، اعتقاد او به اینکه حقوق بشری به زودی راهنمای جامعه خواهد بود و عشق غیر انتقادی او به ناپلئون، جای خود را به دنیای واقع بین تر و بالغ تر می دهد، را در بر دارد.
ما با خانواده ی ناپلئون ملاقات می کنیم، که بنظر میرسد یک خانواده حریص باشند. ما می بینیم که ناپلئون اروپا را به جنگ فرو می برد و جلوی خانه ژوزفین(ژوزفین اولین ملکه ی فرانسه پس از انقلاب و با نفوذ ترین زن جهان در دهه ی اول قرن نوزدهم به شمار می آید) او همسر ناپلئون بناپارت بود. را رها می کند. در همین حال، دزیره به دیدن شایستگی های واقعی یک مرد می آید که او را دوست دارد، برنادوت، پادشاه آینده ی سوئد.
اگر تاریخ را دوست دارید دزیره را بخوانید
آن ماری سلینکو توانست یک صحنه ی عاشقانه تاریخی تاثیر گذار را بنویسد. او همچنین نگاه تیزبینی به واقعیات سیاسی دارد، که این کتاب را جالب تر از بسیاری از عاشقانه های تاریخی می کند. از نظر من، بهترین قسمت این رمان، تصویر ناپلئون به صورت چهره ی بی رحم و حزن انگیزاست، که در عین حال روحانی و از برخی جهات دوست داشتنی و شخصیت داستانی تمام و کمال است. سبک واضح و درست ونسبتا مدرن است.این رمان در مجموع اطلاعات خوبی را دربارهٔ زندگی دزیره کلاری و شخصیتهای همعصر او در صحنه فرانسه و وضع انقلاب فرانسه به دست میدهد.
این یک جهش امید است برای اینکه شما فکر کنید که در حال خواندن یک دفترچه ی خاطرات هستید که در دوره ی ناپلئون نوشته شده است، اما این رمان را به خاطر شخصیت های به خوبی ترسیم شده و داستان جذاب آن بسیار به شما توصیه میکنیم.
شخصیت های کتاب دزیره
- دزیره کلاری که راوی خاطرات داستان است.
- ژان باپتیست برنادوت همسر دزیره که به پادشاهی سوئد میرسد.
- ناپلئون بناپارت نخستین عاشق دزیره و امپراتور فرانسه.
- ژوزف بناپارت برادر ناپلئون.
- ژولی کلاری همسر ژوزف بناپارت و خواهر دزیره.
- اسکار اول فرزند دزیره و ولیعهد و پادشاه سوئد.
اقتباس از کتاب دزیره
بر اساس این کتابی فیلمی تحت عنوان “Désirée”ساخته شده است.فیلمنامه این فیلم را دانیل تاردش بر اساس رمان پرفروش دزیره اثر آن ماری سلینکو نوشتهاست. در این فیلم مارلون براندو در نقش ناپلئون بناپارت و جین سیمونز در نقش دزیره کلاری بازی کردهاند.
ناپلئون – خواهش میکنم شمشیر رو مثل چتر تو دست ات نگیر.دزیره – باشه ناپلئونهناپلئون – خیلی وقت بود کسی منو با این اسم صدا نزده بودناپلئون: دزیره، پیشنهاد ازدواجی که به تو دادم، فقط به خاطر پول و جهیزیه ات نبود.
دیالوگی از فیلم دزیره
مشخصات ترجمه پیشنهادی کتاب دزیره
- انتشارات:صدای معاصر
- مترجم:پرویز شهدی
- تعداد صفحه:776
- سال انتشار:1398
خرید کتاب دزیره با تخفیف و ارسال رایگان
بریده های از کتاب دزیره
قلبم مالامال از عشق است و در سینه ام سنگینی می کند. تا به حال نمی دانستم که انسان می تواند عشق را هم در جسمش احساس کند.
کتاب دزیره
من مايه ننگ و رسوايی فاميل هستم پس از ننگ و رسوايی فاميل، اتفاقات زيادی رخ داده. نمیدانم چگونه همه را شرح بدهم. قبل از هر چيز اتيين آزاد شده و هم اکنون در طبقه پايين در اطاق غذاخوری با مادرم، ژولی و سوزان نشسته و چنان با عجله و اشتها غذا میخورد که گويی ماهها رنگ غذا را نديده است، در صورتی که بيش از سه روز زندانی نبوده.
ثانياً با مرد جوانی که دارای صورت قابل توجه و نام بسيار مشکل و غيرقابل تلفظی است ملاقات کردم. نام يوناپات، بوناپارت، چيزی نظير اين اسامی است.
ثالثاً: آن پايين همه از من عصبانی هستند. مرا مايه ننگ فاميل خطاب کرده و با تغيُّر مرا به اطاق خوابم فرستادند. آنها مراجعت اتيين را جشن گرفتهاند و با وجود اين که مراجعه و ملاقات آلبيت اصولاً با پيشنهاد من بوده همه مرا سرزنش و ملامت میکنند و هيچ کس نيست که بتوانم با او درباره همشهری بوناپارت صحبت کنم. اسم بسيار مشکلی است هرگز نمیتوانم به خاطر بياورم. راستی کسی نيست که من بتوانم در مورد اين مرد جوان با او گفتگو کنم، ولی پدر خوب و عزيز من میدانست چقدر به انسان سخت میگذرد اگر منظور او را نفهمند و يا بد تعبير کنند. به همين علت اين دفتر خاطرات را به من داد.
کتاب دزیره
«ناگهان حالت تاثری روی چهرهاش نمایان شد. امشب شروع میکنم به نوشتن زندگی آیندهام، چون آنقدر منقلبم که خوابم نمیبرد. به همین علت است که بیسروصدا از رختخوابم بیرون آمدهام. امیدوارم شعله لرزان شمع، ژولی را که در همین اتاق میخوابد، بیدار نکند. چون اگر بیدار شود، داد و بیداد راه میاندازد.
دلیل هم دارد که منقلب باشم، چون فردا با زنبرادرم سوزان باید بروم پیش نماینده خلق که اسمش آلبیت است و از او خواهش کنم به اتیین کمک کند. اتیین برادر بزرگم است و جانش درخطر است.
دو روز پیش پلیس به طور سرزده آمد و او را بازداشت کرد. نمیدانیم چرا. ولی چنین اتفاقهایی این روزها زیاد و به آسانی رخ میدهد. هنوز پنج سال نشده که انقلاب بزرگی در کشور ما رویداده و خیلیها معتقدند که هنوز تمام نشده است».
کتاب دزیره