قصد خواندن بهترین کتاب ها را دارید؟ مجله بامیک سایت تخصصی معرفی انواع کتاب و رمان,از بهترین نویسندگان ایران و جهان به همراه نقد و بررسی کتاب

قلعه حیوانات

کتاب قلعه حیوانات
0 1,699

بیوگرافی جورج اورول

اریک آرتور بلر (25 ژوئن 1903 – 21 ژانویه 1950) ، معروف به جورج اورول ، رمان نویس ، مقاله نویس ، روزنامه نگار و منتقد انگلیسی بود. از ویژگی های کارهای وی نثر شفاف ، انتقاد گزنده اجتماعی ، مخالفت با تمامیت خواهی و حمایت صریح از سوسیالیسم دموکراتیک است.اورول به عنوان  یک نویسنده ، نقاد ادبی و شعر ، داستان نویس و روزنامه نگار بیش تر به دلیل نوشتن کتاب های قلعه حیوانات و 1984 معروف شد و جایگاهی ویژه ای را در ادبیات جهان بدست آورد به طوری که روزنامه تایمز جورج اورول را در رده دوم 50 نویسنده بزرگ انگلیسی از سال 1945 تاکنون قرار داده است.در این مطلب قصد معرفی یکی از بهترین و خاص ترین کتاب های او یعنی 1984 را داریم.

کتاب 1984 اثر جورج اورول

معرفی کتاب قلعه حیوانات

همه حیوانات باهم برابرند، اما بعضی برابرترند!

«تنها بنجامین معتقد بود که جزئیات زندگی طولانیش را به خاطر دارد و می داند همه چیز همان است که همیشه بوده و بعد ها نیز به همین منوال خواهد بود، زندگی نه بدتر می شود و نه بهتر او می گفت گرسنگی مشقت قوانین لا یتغیر زندگی است»

کتاب قلعه حیوانات

قلعه حیوانات نوشته اریک آرتور بلر، با نام مستعار جورج اورول که می­توان گفت کمتر کتاب­خوانی وجود دارد که لااقل اسم آن را تاکنون نشنیده باشد.این کتاب در سال 1917 نوشته شده است که بنا به وجود نشانه های سمبلیک بکاررفته در کتاب می­توان آن را به انقلاب روسیه تشبیه کرد.

دانلود کتاب عقاید یک دلقک

داستان از خواب «میجر»، خوک پیر مزرعه آغاز می­شود که در آن یک زندگی عادلانه برای تمامی حیوانات با آذوقه­ی فراوان تصور می­کند. بعد از آن در یک گردهمایی میجر به حیوانات دیگر می‌گوید که آنها باید برای رسیدن به چنین بهشتی کار کنند و زحمت بکشند.حیوانات که شامل خوک­ها، اسب­ها ،یک الاغ،  مرغ و خروس­ها،گوسفندها  می­باشند­از این رویای میجر پیر شادمان می­شوند اما پس از سه روز میجر می­میرد و رهبری این جنبش حیوانات علیه رئیس مزرعه ،آقای جونز،به دست دوخوک می افتد : اسنوبال و ناپلئون.در این مزرعه یک کلاغ هم بنام «موزز» وجود دارد که حیوانات را به زندگی واپسین، سرزمین شیر و عسل دعوت می­کند و به آنها وعده­ی یک زندگی با آرامش درکوه های شکلاتی می­دهد.

در اواسط تابستان موزز، زاغ اهلی، پس از سال‌ها ناپدید شدن باز در قلعه حیوانات پیدا شد. او اصلاً تغییری نکرده بود؛ طبق معمول کار نمی‌کرد و درباره موضوعات قدیم مثل کوه شکلات و چیزهای دیگر صحبت می‌کرد. او ساعت‌ها بر روی تنه درختی می‌نشست و بال‌های سیاهش را بر هم می‌زد و با هر که به حرف‌هایش گوش می‌داد، مدتی طولانی حرف می‌زد. موزز با منقارش آسمان را نشان می‌داد و می‌گفت:

– «دوستان، درست آن بالا بالاها، پشت ابرهایِ سیاه، سرزمینی شکلاتی وجود دارد و این همان سرزمینی است که ما حیوانات بیچاره را از رنج کار کردن رها می‌کند…»

کتاب قلعه حیوانات

شخصیت های کتاب قلعه حیوانات

داستان، شامل شخصیت های فراوان می­باشد که هرکدام از آن­ها نمادی از قشر های متفاوت مردم جامعه هستند.

پس از پیروزی انقلاب حیوانات، یک قانون اساسی معروف به «هفت فرمان» بر روی دیوار مزرعه نوشته می‌شود که شامل بندهای زیر است:

  • همه آن‌ها که روی دوپا راه می‌روند دشمن هستند.
  • همه آن‌ها که چهارپا یا بالدار هستند، دوستند.
  • هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس را ندارد.
  • هیچ حیوانی حق خوابیدن در تخت را ندارد.
  • هیچ حیوانی حق نوشیدن الکل را ندارد.
  • هیچ حیوانی حق کشتن حیوان دیگری را ندارد.
  • همه حیوانات با هم برابرند.

همه حیوانات باهم برابرند، اما بعضی برابرترند

کتاب قلعه حیوانات

مطالب مرتبط

1984

مشخصات ترجمه پیشنهادی

  • انتشارات:داریوش
  • تعداد صفحه:208
  • مترجم: زهره شیشه چی
  • جلد:گالینگور

خرید کتاب قلعه حیوانات

مشخصات فایل دانلودی

مترجم:علی اکبر آخوندی

حجم:  KB0.982
تعداد صفحه:234
لینک دانلود به دلیل حمایت از ناشر گرامی حذف شد

در ادامه چند قاچ از کتاب را میخوانیم.

بشر یگانه دشمن واقعی ماست. بشر را از صحنه دور سازید، ریشه‬ ‫گرسنگی و بیگاری برای ابد خشک می‌شود. ‫بشر یگانه مخلوقی است که مصرف می‌کند و تولید ندارد. نه شیر می‌دهد، نه تخم‬ می‌کند، ضعیف‌تر از آن است که گاوآهن بکشد و سرعتش در دویدن به حدی نیست که‬ ‫خرگوش بگیرد. معذلک ارباب مطلق حیوان است. اوست که آنها را به کار می‌گمارد، و از‬ ‫دسترنج حاصله فقط آنقدر به آنها می‌دهد که نمیرند، و بقیه را تصاحب می‌کند.

علوفه حیوانات کم و کمتر می‌شد. همه به جان هم افتاده بودند و حتی ادای احترام به یاد بود موسس مزرعه نه بخاطر احترام و اعتقاد که از سر اجبار و ترس بود!
گوسفندان بیشتری به کشتارگاه برده می‌شدند و صاحب مزرعه مدام از دسیسه‌های دشمنی خونخوار به نام “گرگ” باعنوان سرمنشا تمامی مشکلات سخن می‌گفت…

با منقار بزرگش به آسمان اشاره كرد و با خودنمايى مى گفت؛ رفقا آن بالا، آن بالا، درست پشـت آن ابر سياه، سـرزمين شـير و عسل است، سـرزمينى كـه ما حيوانات بدبخت در آنجا بـراى هميشـه از رنج كار آسوده خواهيم شد.حتى مدعـى بود در يكى از پـروازهاى دور و دراز آنجا را به چشم ديده مزارع جاودان و پرچين هايى كه روى آنها قند و كلوچه می‌روييده ديده. خيلى از حيوانات گفته‌هاى او را باور ميكردند و منطق شان اين بود؛ كه زنـدگى اكنون پر از مشقت اسـت، و انصاف در اين اسـت كـه دنياى بهترى در جاى «ديگـرى» وجـود داشـته باشـد!

 

صبح های یکشنبه اسکوئیلر طومارهای بلندبالایی با خود می آورد، برای حیوانات می خواند و اعلام می کرد میزان تولید محصول در مزرعه تا پانصد درصد افزایش یافته است!
حیوانات دلیلی نمی دیدند که حرف او را باور نکنند، خصوصا که حالا خیلی دقیق به خاطر نمی اوردند اوضاع قبل از شورش چگونه بود.
حیوانات احساس می کردند به غذا نیاز دارند نه به این اعداد و ارقام و آمارها.

 

میانگین امتیاز ها 0 / 5. 0

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

عضویت در کانال تلگرام بامیک

X