طالع نحس
آنچه خواهید خواند
دربارۀ رمان طالع نحس
طالع نحس رمانی تخیلی و ترسناک، نوشته شده توسط دیوید سلتزر فیلمنامه نویس، تهیه کننده و کارگردان مشهور اهل ایالات متحده آمریکا است. خالق این کتاب با بهره گیری و اقتباس از یکی از افسانههای بیان شده در انجیل، قوه تخیل خواننده را به تکاپو وا میدارد که تا انتهای کتاب، با وقایع هولناک و حوادث خوف برانگیزی که در طول داستان برای شخصیتها رخ میدهد همراهی کند.
در سال 1976 میلادی فیلمی با همین نام از روی فیلمنامه نگاشته شده توسط سلتزر ساخته شد که بسیار امیدوار کننده بود و تحسین بسیاری از منتقدان را نیز بر انگیخت. طالع نحس در آن زمان موجب الهام بخشی به بسیاری از سازندگان فیلم در ژانر ترسناک شد و میتوان آن را جرقه درخشانی در تاریخ سینما دانست.
دربارۀ نویسنده
دیوید سلتزر یکی از فیلمنامهنویسان مشهور آمریکایی است. او علاوه بر نویسندگی کتاب و فیلمنامه، سابقه تهیهکنندگی و کارگردانی در سینما نیز دارد. وی در تاریخ 16 فوریه سال 1940 میلادی در هایلند پارک ایالت ایلینوی امریکا به دنیا آمد. او یک دختر به نام امیلی دارد که فارغالتحصیل بازیگری است.
آشنایی بیشتر با رمان طالع نحس
اتفاقاتی که در طی این داستان رخ میدهد، حول زندگی خانوادگی شخصیتی به نام رابرت تورن که یک سیاستمدار موفق است به وقوع میپیوندد. رابرت و همسرش کاترین زندگی خوبی دارند اما در برههای از زمان علیرغم پیشرفتهای روز افزون رابرت، کاترین دچار افسردگی میشود و برای درمان کارهای مختلفی را امتحان میکند اما در نهایت او و رابرت به این نتیجه میرسند که اگر بچه دار شوند حال روحی کاترین بهبود مییابد.
کاترین تورن دو بار بچه دار میشود اما هر دو بار بنا به دلایلی فرزندش به دنیا نیامدهاش را از دست میدهد. اما سومین بار با دفعات قبلی فرق دارد؛ کاترین این بار تا به پایان رسیدن مدت زمان بارداریاش میتواند فرزندش را از هر گزندی در امان نگه دارد اما این بار به محض تولد، فرزند خانواده تورن چشم از جهان فرو میبندد.
حالا رابرت تورن که نمیخواهد به شدت افسردگی همسرش با بیان این واقعه بیفزاید، به اصرار و درخواست رئیس بیمارستان که یک کشیش مذهبی هم هست پسر دیگری را که در همان ساعت متولد شده و خانوادهای ندارد را به فرزندی میپذیرد بدون آنکه کاترین را در جریان این رخداد قرار دهد.
رابرت و کاترین نام پسرشان را دیمین میگذارند و از زندگی سه نفره خود بسیار راضی و خشنود هستند. رابرت نیز در زمینههای کاری موفقیتهای بیشتری به دست میاورد و کاترین هم موفق به شکست دادن غول بزرگ افسردگی میشود. دیمین پسری آرام و سالم است و همین موجب خشنودی پدر و مادر او میشود.
سالهای اول زندگی دیمین به خوبی و خوشی طی میشد تا اینکه به طرزی عجیب و ناگهانی پرستار دیمین که دخترک جوانی بود و اتفاقاً او را بسیار هم دوست میداشت اقدام به خودکشی کرد. پس از رخ دادن این اتفاق غیر منتظره، رخدادهایی عجیب و پی در پی برای این خانواده رخ میدهد که باعث نگرانی بیشتر آنها در مورد پسر عجیبشان میشود.
دیمین هیچ شباهتی به سایر بچههای هم سن خود ندارد؛ نه همانند آنها به بیماریهای معمولی ای همچون آبله مرغان و سرخک مبتلا میشود و نه تفریحاتی که همسالانش میپسندند را دوست دارد. او با دیدن حیوانات وحشی به وجد میآید اما این شعف او در حالی است که حیوانات بیچاره از شدت ترس و وحشت اقدام به آسیب زدن به خود میکنند.
روزهای ناگوار خانواده تورن پشت سر هم طی میشود تا اینکه روزی یک کشیش به دفتر رابرت تورن که حالا سفیر ایلات متحده در بریتانیا است مراجعه میکند. این کشیش پیر و فرتوت رابرت را آگاه میکند که خودش شخصاً حدود پنج سال پیش دیمین را از شکم مادرش خارج نموده؛ اما مسئله ای که موجب آشفتگی رابرت میشود این است که به گفته کشیش مادر دیمین یک زن عادی نبوده بلکه شغالی مشابه انسانها بوده است و دیمین یک پسر آدمیزاد نیست و روحی شیطانی دارد.
رابرت اما با آنکه پریشان و آشفتهتر از همیشه است اما این قضیه را با کاترین در میان نمیگذارد. کاترین هم در اوقاتی که با دیمین میگذراند اتفاقاتی شگفتآور و وحشتناک را با چشمان خود میبیند اما چیزی از آنها به رابرت نمیگوید و گمان میبرد که دچار بیماری روانی شده است. روزها در پی هم میگذرند اما ناگهان کاترین به صورت بسیار مرموز و ترسناکی کشته میشود. رابرت پس از این اتفاق به حرفهای کشیش پیر ایمان میآورد و به دنبال راهی برای خلاصی از دست پسر خواندهاش میگردد اما دیگر برای این کار دیر شده است…
بخشی از پیشگفتار رمان طالع نحس
در یک چشم برهم زدن اتفاق افتاد. حرکتی در کهکشانها که وقوع آن میباید مدت درازی به طول میانجامید در یک میلیونیم ثانیه روی داد. در رصدخانه گیپ هاتی، ستاره شناس جوانی مبهوت و درمانده برجای خود نشسته بود چرا که تنها یک لحظه در روشن کردن دوربینی که ممکن بود بتواند از آن پدیده منحصر به فرد عکسبرداری کند درنگ کرده بود.
پدیدهای که از درهم شکستن ذرات معلق سه صورت فلکی تشکیل شده و منجر به شکل گرفتن ستارهای سیاه اما درخشان گشته بود. ذرات معلق سه صورت فلکی جُدی، سرطان و اَسد ناگهان فرو پاشیدند، سپس با جاذبهای خارق العاده یکدیگر را جذب کردند و در نهایت به صورت اخگری متلاطم در کهکشان به پرواز درآمدند.
ستاره شناس جوان در حالی که آه حسرت خود را فرو میداد از درون تلسکوپ رصدخانه ، به این ستاره سیاه مینگریست…
کلام آخر
اگر شما هم به مطالعه رمان علاقه دارید پیشنهاد ما به شما مطالعه یک رمان در سبک ترسناک است. طالع نحس میتواند بهترین انتخاب شما در میان انبوه رمان های ترسناک باشد. این کتاب در عین اینکه نسبتاً قدیمی و کلاسیک به شمار میرود، اما با هنر نویسندگی دیوید سلتزر در بوجود آوردن تصویر سازیهای شگفت آور، رعایت جزئیات و بیان نکات ریز در روند داستان و روایتگری روان به یکی از بهترین رمانهای ترسناک در دنیا مبدل شده است.
در صورتی که این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان و عزیزان خود به اشتراک بگذارید تا سهمی در افزایش آگاهی آنها هم داشته باشید. در ضمن اگر نظر یا پیشنهادی برای بهبود مطالب جدیدتر سایت یا این کتاب داشتید آن را حتماً با ما در میان بگذارید.
مشخصات ترجمه کتاب
- انتشارات:سمیر
- مترجم:شهریار نیرومند
- تعداد صفحه:335
ژانر رمان طالع نحس چیست؟
این رمان در ژانر تخیلی و ترسناک نوشته شده است
آیا فیلم طالع نحس بر اساس این رمان ساخته شده است؟
بله،در سال 1976 میلادی فیلمی با همین نام از روی فیلمنامه نگاشته شده توسط سلتزر ساخته شد که بسیار امیدوار کننده بود .