نحسی ستاره های بخت ما
آنچه خواهید خواند
دربارۀ رمان نحسی ستاره های بخت ما
رمان نحسی ستاره های بخت ما یا خطای ستارگان بخت ما کتابی است از سری کتاب های گونه ادبیات داستانی نوجوانان که به زندگی نوجوانان مبتلا به سرطان می پردازد. این کتاب پس از انتشار در سال ۲۰۱۲ به سرعت در صدر فهرست پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز قرار گرفت. جان گرین نویسنده رمان نحسی ستاره های بخت ما برای خلق قهرمان اصلی کتاب خود هزل، از شخصیتی واقعی به نام استر ارل الهام گرفته است.
خلاصه رمان نحسی ستاره های بخت ما
هزل دختر ۱۶ ساله ای است که به سرطان تیروئید مبتلاست. سرطان ریه های او را نیز درگیر کرده و همین دلیل امید چندانی برای بهبودی او وجود ندارد. هزل با اصرار مادرش به یک گروه حمایت از نوجوانان سرطانی می پیوندد. او در آنجا با آگوستوس واترز پسری ۱۷ ساله آشنا می شود.
آگوستوس یا گاس به دلیل سرطان استخوان یک پایش را از دست داده است. آن دو بلافاصله عاشق هم می شوند ولی از آنجایی که می دانند در حال مرگ هستند تلاش می کنند تا احساسات خود را پنهان کنند. با این حال دوستی آنها ادامه دارد. گاس متوجه می شود که یکی از آرزوهای هزل ملاقات با نویسنده محبوبش پیتر ون هوتن است. ون هوتن در آمستردام زندگی می کند و نویسنده کتابی به نام مصیبت امپریالیسم است.
هزل، ون هوتن را همچون شخصیتی مقدس ستایش کرده و با قهرمان زن کتابش همذات پنداری می کند. او می خواهد بداند که پس از مرگ قهرمان زن کتاب در اثر سرطان چه سرنوشتی در انتظار مادر اوست. از آنجایی که هزل همیشه نسبت به تاثیر مرگ خود بر پدر و مادرش نگرانی دارد در این باره کنجکاو است. گاس ترتیبی می دهد که آن دو به آمستردام سفر کنند.
در طول سفر صمیمیت آنها بیشتر می شود و روزهای خوشی را با یکدیگر می گذرانند. ولی وقتی با پیتر ون هوتن ملاقات می کنند تصورات آنها به هم می ریزد. ون هوتن مردی بدجنس، بداخلاق و الکلی است که نمی خواهد کسی از او درباره شخصیت های رمانش سوال کند. او هزل و گاس را مسخره می کند طوری که آنها با نفرت خانه اش را ترک می کنند. با این حال این اتفاق آن دو را به هم نزدیکتر می کند، به طوری که هزل جرات ابراز احساس قلبی خود به گاس را به دست می آورد. در ادامه رمان گاس به پیشرفت بیماری اش اعتراف می کند و هزل نسبت به ارتباط بین رنج و عشق به درکی تازه دست می یابد.
اقتباس سینمایی
بر اساس رمان جان گرین فیلمی تحت همین عنوان “The Fault In Our Stars” به کارگردانی جاش بون در سال 2014 ساخته شد.در این فیلم شیلین وودلی، انسل الگورت، لورا درن، سام ترمل، نات وولف و ویلم دفو نقشآفرینی میکنند.
این فیلم در هفته اول اکران در صدر جدول پرفروشترین فیلمها از جمله فیلم لبه فردا قرار گرفت. این فیلم با بودجه تقریبی ۱۲ میلیون دلار توانست به فروش جهانی معادل ۳۰۷ میلیون دلار دست یابد.
چرا باید رمان نحسی ستاره های بخت ما را بخوانیم؟
کتاب نحسی ستاره های بخت ما یک رمان عاشقانه است که مطالعه آن می تواند برای بسیاری از مخاطبان با جذابیت زیادی همراه باشد. جان گرین در این کتاب علاوه بر نگاه به زندگی و مشکلات مبتلایان به سرطان، به زیبایی نکاتی را در ارتباط با احساسات و روابط افراد نشان داده است.
رمان نحسی ستاره های بخت ما روایتگر زندگی دختری است که با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می کند. جان گرین در این کتاب نشان می دهد که چگونه هزل از این وحشت دارد که به یک منبع رنج برای خانواده اش تبدیل شود. همچنین او احساسات خود را در برابر شخص مورد علاقه اش، گاس پنهان می کند تا او را از درد و رنج ناشی از فقدان خود حفظ کند. هزل در طی ارتباط با گاس درمی یابد که رنج ناشی از عشق یک موهبت ارزشمند است. او این نکته را درک می کند که عشق بدون رنج و درد ممکن نیست.
مشخصات ترجمه پیشنهادی
- مترجم:آرمان آیت اللهی
- تعداد صفحه:320
- انتشارات:نشر آموت
دنبالش وارد خانه شدم.
تابلویی با جمله ی “خانه، جاییست که قلبت آنجاست”، جلوی در آویزان بود.
کمی بعد فهمیدم کل خانه پر از این تابلوهاست. بالای جالباسی نوشته شده بود: “پیدا کردن دوست خوب، سخت است و فراموش کردنش غیرممکن.”
روی یکی از کوسنهای اتاق پذیرایی که با وسایل قدیمی و عتیقهای تزیین شده بود، خواندم: “از میان سختیها، عشق میروید.”وقتی دید من دارم همهی این نوشتهها را میخوانم، برایم توضیح داد: “بابا و مامان من، بهشون میگن دلگرمی و همهی خونه پر از این جملههاست.”
بدون درد هرگز نمی دانستیم شادی چیست.
دست تو نیست که در این دنیا آسیب ببینی یا نه،
اما یک جورهایی دست خودت است که از چه کسی آسیب ببینی!
همیشه، افراد ساکت را دوست داشته ام.
هیچگاه نمی فهمی که در حال رقصیدن در رویای خود هستند یا دارند سنگینی بار هستی را به دوش می کشند.
تو در مدتی محدود به من بینهایتی نامحدود بخشیدی، و من از تو سپاسگزارم.
گفتم: «امم، چیز دیگه ای همراهم نیست.» ” چه بد. الان خیلی تو حس و حال شعرم. چیزی حفظ نیستی؟ ” با نگرانی شروع کردم: ” بیا روانه شویم، تو و من/ هنگامی که غروب، آسمان را فراگرفته است/ مانند بیماری که بیهوش شده با اتر، روی میزی افتادهاست.
ولی این طبیعت بخت آدم هاست که ناهمخوانی داشته باشد، و شکسپیر بسیار غلط گفت وقتی از زبان کسیوس گفت:” بروتوس عزیز، ستارگان بخت ما نحس نیستند، ایراد برخاسته از خودمان است.
دخترها فکر می کنن که فقط تو مراسمهای رسمی اجازه دارن لباسهای زیبا بپوشن، اما من خوشم میاد از خانمی که طرز تفکرش تو این مایهها باشه که: من می خوام برم به ملاقات یه پسری که دچار فروپاشی روحی و عصبی شده، پسری که تازه بینایی اش هم نقص داره، ولی چرا که نه؟ لباس خوشگله ام رو براش میپوشم!
دقت کردی که زمین بازی بیمارستانها همیشه خالیه و هیچکس نیست که توشون بازی کنه؟