بربادرفته(عاشقانۀ ماندگار)
آنچه خواهید خواند
دربارۀ رمان بر باد رفته
رمان بر باد رفته تنها کتاب مهمی است که مارگارت میچل نویسنده آمریکایی نوشته، اما به جرات می توان گفت که کمتر کتاب عاشقانه ای توان رقابت با آن را دارد. مارگارت میچل در رمان بر باد رفته، رشد و تحول قهرمانش را پیش از آغاز جنگ های داخلی آمریکا و پس از پایان آن دنبال می کند. این که چگونه اسکارلت پس از فراز و نشیب های فراوان از توهم عشق رها می شود و واقعیت عشق را در می یابد.
خلاصه رمان بر باد رفته
داستان از تارا، مزرعه خانوادگی اوهارا در جورجیا و کمی پیش از شروع جنگ داخلی آمریکا آغاز می شود. اسکارلت اوهارا عاشق اشلی ویلکز نجیب زاده اهل جنوب است. ولی اشلی با وجود علاقه ای که به اسکارلت دارد با دختر خاله اش ملانی نامزد می کند. جنگ آغاز می شود و اسکارلت برای انتقام از اشلی با چارلز برادر ملانی ازدواج می کند. چارلز که به ارتش پیوسته بر اثر بیماری از دنیا می رود، در حالی که اسکارلت از او باردار است.
اسکارلت به آتلانتا نقل مکان می کند تا به ملانی و اشلی نزدیک شود. در آتلانتا برای چندمین بار با رت باتلر روبرو می شود. با اینکه رت را بی ادب و گستاخ می یابد، ولی گاهی با او ملاقات می کند. جنگ همچنان ادامه دارد و ملانی و اسکارلت منتظر بازگشت اشلی هستند که به جنگ رفته. ولی اشلی اسیر می شود و آتلانتا مورد هجوم دشمن قرار می گیرد. اسکارلت و ملانی که تازه فرزندش را به دنیا آورده به کمک رت از آتلانتا می گریزند و خود را به تارا می رسانند. در تارا اسکارلت با مرگ مادر و دیوانگی پدر مواجه می شود. او می بیند که مزرعه تارا به وسیله ارتش غارت شده و تقریباً از بین رفته است. برای نجات مزرعه دوباره به آتلانتا باز می گردد و نامزد خواهرش فرانک کندی را به خاطر پول از او می دزدد.
مدتی پس از ازدواج، فرانک کشته شده و اسکارلت با دو فرزند بیوه می شود. خیلی زود رت از اسکارلت خواستگاری می کند و اسکارلت می پذیرد. مدتی بعد دختر آن ها بانی به دنیا می آید، در حالی که زندگی آنها همچنان تحت تاثیر عشق اسکارلت به اشلی قرار دارد. با مرگ بانی در حادثه اسب سواری رابطه آنها سردتر می شود. کمی بعد ملانی نیز به دلیل سقط جنین از دنیا می رود، اسکارلت که در هنگام مرگ او حضور دارد، متوجه می شود هیچ وقت واقعاً اشلی را دوست نداشته. همچنین می فهمد که عاشق رت است. ولی وقتی عشقش را رت ابراز می کند، رت پاسخ می دهد که دیگر اسکارلت را دوست ندارد. سپس او را ترک می کند. اسکارلت اندوهگین و تنها به این می اندیشد که باید به تارا برگردد و راهی برای بازگرداندن رت پیدا کند.
بررسی رمان بر باد رفته
رمان بر باد رفته نوشته مارگارت میچل رمانی عاشقانه است که در آن داستان عشق اسکارلت اوهارا و رت باتلر روایت می شود. اما این رمان یک اثر تاریخی نیز هست چرا که به دقت جنگ داخلی آمریکا و تبعات ناشی از آن را موشکافی می کند. از طرفی می توان در رمان بر باد رفته برخی مضامین فمینیستی را مشاهده کرد. قهرمان اصلی این رمان یعنی اسکارلت، زنی است با اراده و مستقل که برای دستیابی به موفقیت های تجاری تمام تلاش خود را به کار می بندد. آن هم در دورانی که زنان حتی از حق رأی محروم بودند.
اما در بر باد رفته مضامین نژاد پرستانه نیز به چشم می خورد. مارگارت میچل اهل جنوب آمریکا بود و همچون اغلب جنوبی ها فکر می کرد. در جای جای کتاب بر باد رفته می توان نگاه مردمان جنوب آمریکا نسبت به برده داری را مشاهده کرد. مطالعه این کتاب از این نظر نیز می تواند به درک بهتر از شرایط اجتماعی در یک دوره حساس از تاریخ آمریکا کمک کند.
اقتباس از رمان بر باد رفته
بر اساس داستان رمان بر باد رفته فیلمی در سال 1939 به کارگردانی ویکتور فلمینگ ساخته شد.در فیلم کلارک گیبل و ویوین لی دو نقش اصلی فیلم را ایفا میکنند. لسلی هاوارد، اولیویا دی هاویلند، هتی مکدنیل، ان رادرفورد باربارا اونیل، توماس میچل ،جرج ریوز، اولین کیز، اسکار پولک، فرد کرین و آلیشیا رتاز دیگر بازیگران این فیلم هستند. مدت این فیلم حدوداً ۲۲۱ دقیقه است که همراه با موسیقی آغاز فیلم ، موسیقی استراحت بین فیلم ،موسیقی ورود و خروج فیلم حدود ۲۳۸ دقیقه میشود.
در دوازدهمین دوره مراسم اعطای جوایز اسکار ، ده جایزه اسکار (۸ رقابتی ، ۲ افتخاری) از چهارده نامزدی دریافت کرد که شامل برنده بهترین فیلم ، بهترین کارگردانی (فلمینگ) ، بهترین فیلمنامه اقتباسی (سیدنی هوارد) ، بهترین بازیگر نقش اول زن (ویوین لی) و بهترین بازیگر نقش مکمل زن (هتی مک دانیل ، اولین آمریکایی-آفریقایی تباری بود که موفق به کسب جایزه اسکار شد). این فیلم از نظر دریافت تعداد برنده و نامزدی در رشته های مختلف، در آن زمان رکورد دار بود.
مشخصات ترجمه پیشنهادی
- مترجم:حسن شهباز
- انتشارات:علمی و فرهنگ
- تعداد جلد:2
بریده های از رمان
ما ایل کله شق و سرسختی نیستیم. هنگامی که طوفان سهمگینی درمی گیرد، فوق العاده انعطاف پذیر می شویم؛ چون می دانیم انعطاف پذیر بودن برای ما مفید است. داد و فریاد راه نینداز. لبخند بزن و با زمانه بساز.
تمام جنگها در اصل یکنوع ستیزه برای سود جوییست ولی متاسفانه در هر هر اجتماع جز چند نفر انگشت شمار کسی بر این واقعیت واقف نمیگردد،چوش اکثریت جامعه پر میشود از صدای طبل،شیپور و سرودهای هیجان انگیز
اسکارلت از روی ناشکیبایی فریاد زد: “اوه پاپا، اگه باهاش ازدواج کنم همه این چیزا رو تغییر میدم.”
جرالد با عصبانیت گفت: ” اوه تغییر میدی، میتونی؟ پس تو چیزی از زندگی یک مرد نمیدونی، اشلی رو رها کن. هیچ زنی تا حالا نتونسته کوچیکترین تغییری در شوهرش به وجود بیاره، اینو فراموش نکن…
اسکارلت، من هیچ وقت در زندگی آدمی نبودم که قطعات شکسته ظرفی را با حوصله زیاد جمع کنم و به هم بچسبانم و بعد خودم را فریب بدهم که این ظرف شکسته همان است که اول داشتهام. آنچه که شکست شکسته و من ترجیح میدهم که در خاطره خود همیشه آن را به همان صورتی که روز اول بود حفظ کنم تااینکه آن تکهها را به هم بچسبانم و تا وقتی زندهام آن ظرف شکسته را مقابل چشمم ببینم.