شعر بر باغ ما ببار از شفیع کدکنی
مرتیط-شعر
مطالب مرتبط
بر باغ ما ببار!
بر داغ ما ببار!
شعر بر باغ ما ببار از شفیع کدکنی
بر باغ ما ببار
بر باغ ما که خنده ی خاکستر است و خون
باغ درخت مردان
این باغ باژگون.
ما در میان زخم و شب و شعله زیستیم
در تور تشنگی و تباهی
با نظم واژه های پریشان گریستیم.
مرتبط-شاملو با چشم ها
در عصر زمهریری ظلمت
عصری که شاخ نسترن، آنجا،
گر بی اجازه برشکفد، طرح توطئه ست.
مرتبط-فاضل نظری اندوه
عصر دروغ های مقدس
عصری که مرغ صاعقه را نیز
داروغه و دروغ درایان
می خواهند
در قاب و در قفس
بر باغ ما ببار!
بر داغ ما ببار
اشعار شفیعی کدکنی