قصد خواندن بهترین کتاب ها را دارید؟ مجله بامیک سایت تخصصی معرفی انواع کتاب و رمان,از بهترین نویسندگان ایران و جهان به همراه نقد و بررسی کتاب

شمس لنگرودی؛ساعت

0 2,037

شعر ساعت شمس لنگرودی

ساعت دوازده و بیست و پنج دقیقه ی نیمروز
بیست و ششم آبان.
آفریدگارا
بگذار
دهان تو را ببوسم
غبار ستاره ها را از پلك فرشتگانت بروبم
كف خانه ات را
با دمب بریده ی شیطان جارو كنم
متولد شدم
در مرز نازك نیستی
سگ های شما
از دهان فرشتگان دورو نجاتم دادند.
پروردگارا
نه درخت گیلاس، نه شراب به
از سر اشتباهی
آتش را
به نطفه های فرشته یی آمیختی
و مرا آفریدی.
اما تو به من نفس بخشیدی عشق من!
دهانم را تو گشودی
و بال مرا كه نازك و پرپری بود
تو به پولادی از حریر
مبدل كردی.
سپاسگزارم خدای من
خنده را
برای دهان او
او را
به خاطر من
و مرا
به نیت گم شدن آفریدی.


مطالب مرتبط
1 از 16

تکرار کن
هر آنچه می کاری، هر آنچه که می رویانی،هر آنچه را که درو می کنی
تو کرک شکوفه ای و خون گیلاس های نرسیده را در خود پنهان می کنی
باریک آب به هوای سیلاب در تخته سنگهای تو موج می زند
نسیم سحر به هوای طوفانی شدن در آسمان تو خواب رفته است
تو دانش آتشی صبحانه ققنوس،
زنبور شفا بخش من
تکرار کن هر آنچه که درد می کشی،
هر آنچه که خون می افشانی،
هر آنچه که بارورت می کند
قزل آلایم در رود شعله ورت،
که می سوزاند و زندگی می بخشد…


کاش جوهر خودنویسم بودم
که پابه پای تو بر سفیدی کاغذ راه می رود
کاش قدر پاک کنی، لکه های سیاه را از حواشی نامت می زدودم
کاش، چه کنم؟ شاعرم.
باید منتظر بمانم و غرش شیرهای سیاه را در رگهایم بشنوم که به قلبم نزدیک می شوند
و پنج زورق توأمانت، بر کاغذهای سفید می رسانند

دانلود دکلمه

 

میانگین امتیاز ها 5 / 5. 2

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

عضویت در کانال تلگرام بامیک

X