احمد شاملو؛دلتنگی های آدمی را
شعر دلتنگیهای آدمی را، باد ترانهای میخواند
دلتنگیهای آدمی را، باد ترانهای میخواند
رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده میگیرد
و هر دانهی برفی به اشکی ناریخته میماند
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است
از حرکات ناکرده
اعتراف به عشقهای نهان
و شگفتیهای بر زبان نیامده
در این سکوت حقیقت ما نهفته است
حقیقت تو و من
«بخشی از ترانه سکوت سرشار از ناگفته است از مارگوت بیکل»