قصد خواندن بهترین کتاب ها را دارید؟ مجله بامیک سایت تخصصی معرفی انواع کتاب و رمان,از بهترین نویسندگان ایران و جهان به همراه نقد و بررسی کتاب

بار هستی

رمان بار هستی میلان کوندرا
0 459

دربارۀ رمان بار هستی

رمان بار هستی یا سبکی تحمل ناپذیر هستی، رمانی است که توسط میلان کوندرا برای اولین بار در سال ۱۹۸۴ منتشر شد. این اثر تا سال ۱۹۸۹ در چکسلواکی ممنوع بود. کوندرا در این رمان همراه با بازگو کردن ماجرای زندگی چهار شخصیت به بررسی برخی مضامین فلسفی پرداخته است.

بار هستی
بار هستی

خلاصه رمان بار هستی

داستان از شهر پراگ در کشور چکسلواکی و در سال ۱۹۶۸ آغاز می‌ شود. توما پزشک جراحی است که در زندگی اش با زنان زیادی ارتباط دارد. او اهمیتی به سیاست نمی‌ دهد و تنها به خودش فکر می‌ کند. روزی او در یک کافه به طور اتفاقی با دختری به نام ترزا آشنا می‌ شود. ترزا دختری است از خانواده ای فرودست که سختی‌ های زیادی کشیده و همیشه از عشق واقعی محروم بوده. او همیشه در جستجوی مردی است که این عشق را در کنارش تجربه کند.

توما مطابق با عادت همیشگی اش با ترزا ارتباط برقرار می‌ کند، ولی برخلاف روال همیشگی واقعاً عاشق او می‌ شود. با این حال او علاوه بر زندگی در کنار ترزا همچنان به رابطه اش با دیگر زنان ادامه می‌ دهد. از نظر توما عشق معنوی و عشق جسمانی دو مقوله جدا هستند و او به دلیل تعهد قلبی اش به ترزا می تواند از نظر جسمانی به او وفادار نباشد. این مسئله ترزا را رنج می دهد، ولی به دلیل عشقی که به توما دارد به زندگی در کنار او ادامه می‌ دهد.

در این میان یکی از معشوقه های سابق توما به نام سابینا متوجه رابطه پیچیده‌ آن دو می‌ شود و احساس می‌ کند که دیگر نمی‌ تواند در کنار توما بماند. پس به سوئیس می رود و در آنجا با مرد متاهلی به نام فرانتس آشنا می‌ شود. فرانتس استاد دانشگاه است و ازدواجی بدون عشق ولی متعهدانه داشته است. او به قدری شیفته سابینا می‌ شود که تصمیم می‌ گیرد از همسرش جدا شده و با او ازدواج کند. با این حال سابینا پس از مدتی فرانتس را رها کرده و به زندگی بی قید و بند خود برمی گردد.

از طرفی توما به دلیل علاقه‌ ای که به ترزا دارد کم‌ کم تغییر می‌ کند. او وارد برخی فعالیت‌ های سیاسی می‌ شود و به همین دلیل از طرف دولت کمونیست چکسلواکی تحت فشار قرار می گیرد. توما به تدریج موقعیت اجتماعی اش را از دست می دهد و از یک جراح برجسته به یک راننده کامیون تبدیل می شود. ترزا و توما در اواخر عمر در یک روستا اقامت می کنند، در حالی که پس از مدتی سابینا از مرگ آن ها در یک تصادف مطلع می شود.

بررسی رمان بار هستی

میلان کوندرا در رمان بار هستی زندگی چهار نفر را به تصویر می کشد و شیوه برخورد آنها با زندگی را به نمایش می‌ گذارد. توما و سابینا به عنوان شخصیت های بی بند و بار، ماهیتی سبک دارند و از هر گونه تعهدی رها هستند. در مقابل ترزا و فرانتس سنگینی را انتخاب کرده اند و خود را ملزم به رعایت تعهدات و تحمل وزن زندگی می دانند. هر یک از این شخصیت‌ ها به فراخور شرایط و موقعیت کم و بیش به طرف مقابل خود حرکت می‌ کند. توما به دلیل عشقی که به ترزا دارد، رفته رفته نسبت به وقایع سیاسی احساس مسئولیت می‌ کند.

ترزا در برابر بی وفایی های شوهرش به سمت خیانت می رود. فرانتس پس از سال‌ ها زندگی متعهدانه تصمیم به ترک همسرش می گیرد و سابینا تا آستانه رضایت به ماندن در نزد فرانتس پیش می‌ رود. با این حال و علی رغم اینکه این شخصیت ها از ماهیت خود فاصله می‌ گیرند، رنج و سختی آنها کاهش نمی یابد. به عبارتی تحمل بار هستی به همان اندازه مشکل است که سبکی تحمل ناپذیر آن.

افرادی که به فلسفه علاقه دارند از خواندن رمان بار هستی لذت خواهند برد. البته کوندرا در این کتاب به جای اینکه به پرسش های فلسفی پاسخ بدهد، پرسش های فلسفی بیشتری را مطرح می کند. به طوری که ذهن خواننده درگیر شده و به دنبال پاسخی برای این پرسش ها می گردد.

اقتباس سینمایی از رمان بار هستی

براساس داستان رمان بار هستی فیلمی در تاریخ 1988 به کارگردانی فیلیپ کافمن ساخته شده است.از بازیگران آن میتوان به دانیل دی-لوئیس، ژولیت بینوش، لنا اولین و لاسلو سابو اشاره نمود.و در سایت IMDB امتیاز 7.3 را از آن خود کرده است.

فیلم بار هستی
فیلم بار هستی

مشخصات ترجمه پیشنهادی

  • انتشارات:نشر قطره
  • مترجم:پرویز همایون پور
  • تعداد صفحه:332

خرید کتاب با تخفیف ویژه

آدمها بیشتر از اینکه دلبسته ی زندگیشون‌ باشن در‌بند اون هستن و‌ به جای اینکه در‌ زندگی غرق بشن و تجربش کنن بیشتر نگران تصویری هستن که ازشون به جای میمونه و این وقتی همه چیز فانیست چه اهمیتی داره؟!

کلمه‌ی همدردی معمولا بدگمانی را بر‌می‌انگیزد. این کلمه احساسی را نشان می‌دهد که درجه‌ی دوم تلقی می‌شود و با عشق ارتباط چندانی ندارد، کسی را از روی همدردی دوست داشتن، دوست‌داشتن حقیقی نیست.

تمام محکومیت انسان در این جمله نهفته است.
زمان بشری دایره وار نمی گذرد، بلکه به خط مستقیم پیش می رود.
به همین دلیل انسان نمی تواند خوشبخت باشد، چرا که خوشبختی تمایل به تکرار است.

در زندگی با همه چیز برای نخستین بار برخورد می کنیم. مانند هنرپیشه ای که بدون تمرین وارد صحنه شود. اما اگر اولین تمرین زندگی، خود زندگی باشد، پس برای زندگی چه ارزشی می توان قائل شد؟

باید تصور کرد که یک روز همه چیز، همانطور که پیش از این بوده، تکرار می شود و این تکرار تا بی نهایت ادامه خواهد یافت! اگر هر لحظه از زندگی مان باید دفعات بی شماری تکرار شود، هر کاری که در زندگی انجام دهیم، بار مسئولیت تحمل ناپذیری دارد. بار هر چه سنگین تر باشد، زندگی ما به زمین نزدیک تر، واقعی تر و حقیقی تر است.

استعاره چیز خطرناکی است، با استعاره نمی‌شود شوخی کرد، عشق از یک استعاره آفریده‌شده.

زندگی همیشه به یک طرح شباهت دارد! اما حتی طرح هم کلمه درستی نیست، زیرا طرح همیشه زمینه‌سازی برای آماده کردن یک تصویر است، اما طرحی که زندگی ماست طرح هیچ‌چیز نیست، طرحی بدون تصویر است.

حتی تحمل درد خویشتن به‌سختی دردی نیست که مشترک باکسی دیگر برای یک نفر دیگر یا بجای شخص دیگری، می‌کشیم.

«وقتی ما گوری را با سنگ می‌پوشانیم، یعنی نمی‌خواهیم مرده بازگردد. سنگ سنگین به‌مرده می‌گوید: “همان‌جا سرجایت بمان!”»

عشق به یک امپراتوری شبیه است، اگر اندیشه ای که بر اساس آن به وجود آمده از میان برود، خود عشق نیز از میان خواهد رفت

بازگشت ابدی، اندیشه ای اسرارآمیز است و نیچه با این اندیشه بسیاری از فیلسوفان را متحیر ساخته‌است: باید تصور کرد که یک روز همه چیز، همان‌طور که از پیش بوده، تکرار می‌شود و این تکرار همچنان تا بی‌نهایت ادامه خواهد یافت! معنای این اسطوره نامعقول چیست؟

نخستین خیانت جبران ناپذیر است و از طریق واکنش زنجیره ای خیانت‌های دیگر را برمی‌انگیزد که هر کدام از آنها ما را بیش از پیش از خیانت پیشین دور می‌کند.

میانگین امتیاز ها 0 / 5. 0

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

عضویت در کانال تلگرام بامیک

X