احمد رضا احمدی؛تصویری از عشق ندارم
تصویری از عشق ندارم
کبریت زدم
تو برای این روشنایی محدود گریستی
سراپا در باد ایستادم من فقط یک نفرم
اما اکنون هزاران پرنده را در باد به یغما میبرند
از مهتاب که به خانه بازگردم
آهنها زنگ خورده اند
شاعران نشانه ی باد را گم کرده اند
زنبوران عسل را فراموش کرده اند
افق بی روشنایی در دستان تو نازنین جان می بازند
من گل سرخ بودم که سراسر مهتاب را شکستم
راه برای شاعران سالخورده هموار بود
من شاعر جوان
مردمکان چشمانم را رها میکردم
که شهر را از دور ببینم
دیده بودم تصویری از عشق ندارم
شب به خیر
دانلود دکلمه با صدای احمد رضا احمدی
درود، دکلمه های احمد رضا احمدی بینهایت دلنشین است صدای گرم و غم آلود، اندوه را که قدرش را میدانم بر من مستولی میکند، ودر پایان قدر دان شمایان هستم