محسن چاوشی جواب نمیدهی ام؟
شعر دکلمه جواب نمیدهی ام؟ از محسن چاوشی
مطالب مرتبط
اندک نفسی دارم!
جواب نمیدهی ام؟ سلام باران جان!
علیک نمیدهی ام؟ بنده جواب شده ام!
جواب بِدِهاَم یکبار!
“ثواب کن ثواب”
تکّهی گوشتی ام در مانده و وا مانده که از جنازه خود جدا جدا شده ام.
محض رضای خدا نهار را فِی الفور بیا به سرعت باد بیا زود بیا تا که نگندیده ام.
راضی به رضای تو و راضی به ذغال توام!
ساز کن آتش را ، باد بِزن بردار!
هر وقت که میخواهی! به روی دستانت “ کباب کن کباب”
من پای ندارم تا رفتن به هوای تو
اندک نفسی دارم، خونابه گلویی که هر وقت تو میخواهی!
آماده ی ایثار است!
ذبحم بکن ای باران ! با خنجر بارانت
بشکاف نهادم را بشکاف گلویم را
در شرع نمیگنجد بی آب بریدن سر ، آبم بده و حالا!
حالا که تو می بّری ..
“حلال کن حلال”
انگور فلّه ایم ، با گلّه ی انگوران، در خمره مخموری در گوشه ی مهجوری!
قرار است که روزی “گنداب شوم گنداب”
بیا و بَردارم در کوزه بیاندازم! در یوزه بیاندازم
سرخ ترین خونِ، جان را بِچِش از خونم و بعد اگر خوش بود، اگر که شاد شدی! مرا به نام خودت!
“شراب کن شراب”
دفتر کهنه ای ام! ورق نمی خوردم
قسم به جان کسی که دوستش داری
ورق بزن مرا ! صحیح قرائت کن و بعد
مرا به معجزه ات!
“کتاب کن کتاب”
نه فحش بلد بودم ، نه فحش میگویم
فحش که میخوردم ، سکوت میکردم!
اصلا بیا هر چه فحش بلدی به من..
“نثار کن نثار “
که میپرستی را ؟ چه میپرستی را؟
من که جواب شده ام! و سخت بیمارم تو نیز نه میآیی نه جواب میدهی ام!!
مگر چه میشودت ؟! بیا به بالینم نگیر جانم را و در سکوت مطلقمان!
تو نیز بی پروا در احتضار.. مرا “جواب کن جواب”
چگونه بیاورمت؟
چگونه میآیی؟
هر چه بلد بودم ، بکار میبستم
چگونه بی وقفه به خاک سرد زدیام؟
و بعد مرگ تنم، اگر که یک روزی
به فاتحه ام رفتی، سلام مرا برسان
به خانه پدری و سعی کن که مرا
خوب به یاد آری!
و یاد مرا با خود..
“خاک بکن خاک”
شعر:محسن چاوشی
صدا:محمد هادی اسدی
دانلود دکلمه جواب جواب نمیدهی ام؟ از محسن چاوشی