دکلمه شمس لنگرودی؛به سرش زده باد پدرام اسف ۱۱, ۱۳۹۹ به سرش زده باد نگاهش کنید چگونه میان درخت ها می دود و سرش را به پنجره ها میکوبد به سرش زده باد دستش را به… ادامه مطلب ...
دکلمه احمد شاملو احمد شاملو؛شبانه پدرام اسف ۱۱, ۱۳۹۹ شعر شبانه از احمد شاملو اگر که بیهده زیباست شب برای چه زیباست شب برای که زیباست؟ شب و رود بی انحنای ستارگان… ادامه مطلب ...
دکلمه احمد شاملو؛محاق پدرام اسف ۱۱, ۱۳۹۹ شعر محاق از احمد شاملو به نو کردن ماه بر بام شدم با عقیق و سبزه و آینه. داسی سرد بر آسمان گذشت که پرواز کبوتر… ادامه مطلب ...
معرفی و نقد کتاب زندگی، جنگ و دیگر هیچ خاطره رستم زاده اسف ۱۰, ۱۳۹۹ زندگی،جنگ و دیگر هیچ(داستانی از جنگ ویتنام تا درگیری های داخلی مکزیک) «زندگی،جنگ و دیگر هیچ» عنوان گزارشی است از… ادامه مطلب ...
دکلمه شمس لنگرودی شمس لنگرودی؛سرباز پدرام اسف ۹, ۱۳۹۹ شعر سرباز شمس لنگرودی دیگر از این سخن ها چیزی ندارم جز مشت حرفی دیگر از خاطراتم چیزی نمانده جزء لکه برفی پشت… ادامه مطلب ...
دکلمه شمس لنگرودی؛ در باران پدرام اسف ۹, ۱۳۹۹ شعر در باران از شمس لنگرودی در رویایی از باران ها می آیی چون آهویی در ابری پیدایی من چو سنگی در برفی خاموشم با… ادامه مطلب ...
دکلمه شمس لنگرودی؛زمستانه پدرام اسف ۹, ۱۳۹۹ شعر زمستانه شمس لنگرودی زمستان رسید و گلی سر نزد به خاکم کشید و کسی در نزد هوایی که بوی بهارانه داشت هیولا به… ادامه مطلب ...
دکلمه شمس لنگرودی؛گرگ پدرام اسف ۸, ۱۳۹۹ چون گرگی زخمی با قلبی سرد بیدارم تنها در طوفان ها چون گرگی زخمی در صبحی سرد خورشیدی در من بیدارم کرد… ادامه مطلب ...
دکلمه شمس لنگرودی؛برفی از رویا پدرام اسف ۸, ۱۳۹۹ شعر برفی از رویا از شمس لنگرودی ای ساز من چیزی بگو حرفی بزن از زخم تن به تو من سرگشته ام خوابی دیدم شرح جنگ نیمه… ادامه مطلب ...
دکلمه شمس لنگرودی؛تو را دوست دارم پدرام اسف ۸, ۱۳۹۹ شعر تو را دوست دارم از شمس لنگرودی سفر کردی بی تو ابری اسیرم به کف باد و سرگشتی کرده پیرم مرا زیر و رو کن به… ادامه مطلب ...