شهریار؛گرچه پیر است این تنم ، دل نوجوانی میکند
شعر گرچه پیر است این تنم ، دل نوجوانی میکند از استاد شهریار
گرچه پیر است این تنم ، دل نوجوانی میکند
در خیال خام خود هی نغمه خوانی میکند
شرمی از پیری ندارد قلب بی پروای من
زیر چشمی بی حیا کار نهانی میکند
عاشقی ها میکند دل ، گرچه میداند که غم
لحظه لحظه از برایش نوحه خوانی میکند
هی بسازد نقشی ازروی نگاری هر دمی
درخیالش زیر گوشش پرده خوانی میکند
عقل بیچاره به گِل مانده ولیکن دست خود
داده بر دست ِ دل و ،با او تبانی میکند
گیج و منگم کرده این دل، آنچنانی کاین زبان
همچو او رفته ز دست و ، لنَتَرانی میکند
گفتمش رسوا مکن ما را بدین شهرو دیار
دیدمش رسوا مرا ، سطحِ جهانی میکند
بلبلی را دیده دل اندر شبی نیلوفری
دست وپایش کرده گم، شیرین زبانی میکند
درود، بینهایت دلنشین و به راستی که استاد شهریار در عاشقی و غزل سرایی سنگ تمام گذاشته است… شکر گزارم که ساعاتی را در تنهایی با مجله وَزین شما میگذرانم.
ارادتمندم
عالی بود
شعر بسیار زیباییست. اما از زنده یاد بهجت تبریزی (شهریار) نیست
سلام بسیار کار آمد داشت
خیلی عالی بود