مرور رده
دکلمه شمس لنگرودی
منتخب بهترین دکلمه های شمس لنگرودی
شمس لنگرودی؛بارانی بی امان
شعر بی امان شمس لنگرودی
حکایت باران بی امان است
این گونه که من
دوستت می دارم
شوریده وار و پریشان
بر خزه ها و…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
شمس لنگرودی؛تو آب شده ای
شعر تو آب شده ای
تو آب شده ای
در اندوه اسبها
دلتنگی دره ها
قطرات شبنم،
مه نمی گذارد که ببینمت.
شانه به سر…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
شمس لنگرودی؛کاش جوهر خودنویسم بودم
شعر کاش جوهر خودنویسم بودم
کاش جوهر خودنویسم بودم
که پابه پای تو بر سفیدی کاغذ راه می رود
کاش قدر پاک کنی، لکه…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
شمس لنگرودی؛به سرش زده باد
به سرش زده باد
نگاهش کنید
چگونه میان درخت ها می دود و
سرش را به پنجره ها میکوبد
به سرش زده باد
دستش را
به…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
شمس لنگرودی؛سرباز
شعر سرباز شمس لنگرودی
دیگر از این سخن ها
چیزی ندارم جز مشت حرفی
دیگر از خاطراتم چیزی نمانده
جزء لکه برفی
پشت…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
شمس لنگرودی؛ در باران
شعر در باران از شمس لنگرودی
در رویایی از باران ها می آیی
چون آهویی در ابری پیدایی
من چو سنگی در برفی خاموشم
با…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
شمس لنگرودی؛زمستانه
شعر زمستانه شمس لنگرودی
زمستان رسید و گلی سر نزد
به خاکم کشید و کسی در نزد
هوایی که بوی بهارانه داشت
هیولا به…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
شمس لنگرودی؛گرگ
چون گرگی زخمی با قلبی سرد
بیدارم تنها در طوفان ها
چون گرگی زخمی در صبحی سرد
خورشیدی در من بیدارم کرد…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
شمس لنگرودی؛برفی از رویا
شعر برفی از رویا از شمس لنگرودی
ای ساز من چیزی بگو حرفی بزن از زخم تن
به تو من سرگشته ام خوابی دیدم
شرح جنگ نیمه…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
شمس لنگرودی؛تو را دوست دارم
شعر تو را دوست دارم از شمس لنگرودی
سفر کردی بی تو ابری اسیرم
به کف باد و سرگشتی کرده پیرم
مرا زیر و رو کن به…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...