فاضل نظری؛هرچند که هرگز نرسیدم به وصالت
هرچند که هرگز نرسیدم به وصالت
عمری که حرامِ تو شد ای عشق، حلالت!
طاووسی و حُسنت قفسِ پرزدن توست
ای مرغِ گرفتار، چه سود از پَروبالت؟!
زیباییِ امروزِ تو گنجی ابدی نیست
بیچاره تو و دلخوشیِ روبهزوالت!
مانندِ اناری که سرِ شاخه بخشکد
افسوس که هرگز نرسیدی به کمالت!
پرسیدیام از عشق و جوابی نشنیدی
بشنو که سزاوارِ سکوت است سؤالت!
یکبار به اصرارِ تو عاشق شدم ای دل!
اینبار اگر اصرار کنی، وای به حالت!
«دکلماتور:شیلا شجاع»
«تنظیم:دل نواز بند»
مطالب مرتبط
زانجا که هرگز نرسیدم به وصالت
عمری که فنای تو ای عشق،حرامت…
توی این مصرع بهتر بود واژه «چو» جایگزین «اگر» میشد تا شعر وزن روانتری داشته باشد.
اینبار اگر اصرار کنی، وای به حالت!
اینبار چو اصرار کنی، وای به حالت!
و همچنین بجای:
عمری که حرامِ تو شد ای عشق، حلالت!
عمری که حرامت شده ای عشق، حلالت!