من بعد از هزار سالِ تمام حتی
باز روزی مُردهام به خانه باز خواهد گشت
تو از اين تنبورهزنانِ توی کوچه نترس
نمیگذارم شبهای ساکتِ پاييزی
از هول و ولایِ لرزانِ باد بترسی
هر کجا که باشم
باز کفن بر شانه از اشتباهِ مرگ میگذرم
مطالب مرتبط
میآيم مشقهای عقبماندهی تو را مینويسم
پتوی چهارخانهی خودم را
تا زيرِ چانهات بالا میکشم
و بعد… يک طوری پرده را کنار میزنم
که باد از شمارشِ مُردگانِ بیگورش
نفهمد که يکی کم دارد