معرفی کتاب من پیش از تو عاشقانه ای برای تمام زمان ها
خرید کتاب من پیش از تو با تخفیف ویژه
مطالب مرتبط
«میگویند وقتی سن آدم بالا میرود به گل و گیاه علاقهمند میشود و من فکر میکنم درست باشد. رویش دوباره بعد از زمستان حزنانگیز چیزی کمتر از معجزه نیست.
من پیش از تو
آنچه خواهید خواند
زندگینامه جوجو مویز
پائولین سارا جو مویس (متولد 4 آگوست 1969) ، معروف به جوجو مویز ، روزنامه نگار انگلیسی و از سال 2002 ، رمان نویس و فیلمنامه نویس عاشقانه است. او یکی از معدود نویسندگانی است که دو بار برنده جایزه رمان رمانتیک سال توسط انجمن رمان نویسان رمانتیک شده رمان های او بسیار زیبا مفاهیم عاشقانه را در نوشته هایش بیان میکند به سادگی لمس عشق و به پیچیدگی تقابل عقل و احساس آدم ها در این مطلب قصد معرفی یکی از پرفروش و محبوب ترین آثار جوجو مویز “من پیش از تو” را داریم.
خلاصه داستان کتاب من پیش از تو
بیشتر این داستان توسط لوییزا کلارک ( یکی از شخصیت های اصلی داستان ) روایت می شود. دختر 26 ساله ای که خود را بیکار می یابد و در تلاش برای یافتن کاری جدید، با ویل تراینور ملاقات میکند. ویل تراینور فردی عاشق ماجراجویی است که دو سال قبل در تصادفی فلج می شود. خصوصیات شخصیتی و تربیتی این دو شخصیت بسیار متفاوت است اما همانطور که وقت بیشتری را با هم صرف می کنند، متوجه می شوند نقاط مشترک بیشتری از آنچه که تصور می کردند، دارند.
کلارک، تو در قلبم ثبت شدی، از همان روز اولی که با آن لباس خنده دار و لطیفههای مسخره ات وارد شدی و قادر نبودی کوچکترین چیزی را که احساس میکنی، بروز ندهی. تو زندگی مرا دگرگون کردی…
من پیش از تو
بر خلاف تصور من پیش از تو خیلی هم عاشقانه نیست!
شاید تعجب کنید اما تصور ابتدایی از این کتاب این بود که بیش از اندازه عاشقانه خواهد بود و ارزش خواندن نخواهد داشت. به عنوان فردی عاشق پیشه اما ناامید، عار نخواهم داشت که بگویم هر داستانی با خط فکری ” عشق همه چیز را در بر می گیرد ” را می ستایم. با این وجود جوجو مویز با زیرکی این کتاب را به شیوه ای می نویسد که علاوه بر اینکه لحظات عاشقانه خودش را دارد، در عین حال وانمود نمیکند که عشق می تواند تمام مشکلات را حل نماید. در این کتاب نیز مانند برخی از عاشقانه های تلخ نا امیدی موج میزند ؛ چرا که عشق را می خواهیم تا برای همیشه شاد زندگی کنیم اما درد و رنج حاصل از آن به ما یادآوری می کند که همیشه شاد زیستن خیلی شدنی نیست. موافقید؟
تو از من آدمی ساختی که اصلاً تصورش را هم نمیکردم حتی با این شرایطی که داری باز هم میتوانی شادم کنی از تمام آدمهای دنیا فقط میخواهم کنار تو باشم تو را به هر کسی ترجیح میدهم حتی این تویی که به نظر خودت از دست رفته …
من پیش از تو
من پیش از تو حاصل قلم جادویی جوجو مویز
داستان های مویز خنده دار، تعریف کردنی و بطور غم انگیزی درست است. او تلاش می کند داستان لوییزا و ویل را به شیوه ای بیان کند که در عین داشتن لحظات عاشقانه، آرمانی و مطلوب نیست و از جدیت موضوع ناتوانی ویل کم نمیکند. او از رابطه ی بین این دو برای به تصویر کشیدن میل و احساس طبیعی انسان بهره میگیرد. لوییزا از طریق ملاقات با ویل اهداف بیشتری برای زندگی خود کشف می کند و در عوض ویل دلیلی برای دوست داشتن دوباره زندگی می یابد. او شخصیت های بسیار معمولی را به گونه ای کاملا منحصر به فرد – و نه غریب – معرفی و آنها را دوست داشتنی و تعریف کردنی میکند. کشمکشی که این دو شخصیت با آن مواجه هستند واقعی ست و اگرچه شیوه برخورد آنها در حل و فصل این کشمکشها با اشتباهاتی همراه است، این اشتباهات آن چیزهایی هستند که این دو شخصیت را برای خواننده محبوب کرده و باعث جذابیت هر چه بیشتر داستان میشود.
دلم واقعاً برایش میسوخت. وقتی می دیدمش که به بیرون پنجره ماتش برده است، به نظرم غمگینترین فردی آمد که به عمرم دیدهام. با گذر ایام، دریافتم شرایطش فقط مربوط به اسارت در صندلی چرخدار نیست، نه چون آزادی جسمی اش را از دست داده است، بلکه به فهرست بلندبالا و بی پایان مشکلات جسمی و روحی ای مربوط میشود که میتوانند عواقب بدی در پی داشته باشند. با خودم فکر کردم اگر من جای او بودم احتمالاً به همین اندازه احساس درماندگی میکردم.
من پیش از تو
تغییر راوی داستان یک تصمیم درست از سوی جوجو مویز
تغییر راوی در چندین فصل ایده جالبی بود. در ابتدا این تصور که باید داستان را از دید شخصیت هایی غیر از لوییزا هم ببینم برایم شوکه کننده بود؛ اما مویز هر فصل از داستان را فقط از چشم انداز یکی از شخصیت ها یعنی کامیلا ، ناتان ، ترنا و استیون می نویسد. این کارعلاوه بر اینکه تغییر تازه ای در چشم انداز داستان ایجاد می کند، ابزار روایی زیرکانه ای است تا هر چه بیشتر رابطه لوییزا و ویل را به تصویر بکشد. همه شخصیت ها تحت تاثیر ناتوانی ویل هستند اما مویز نشان می دهد که ویل بیش از همه تحت تاثیر قرار گرفته است.
اگر واقعاً عاشق کسی هستی وظیفه داری کنارش بمانی؟ به او که افسرده است کمک کنی؟ در بیماری، در سلامت، و در هر شرایطی؟
من پیش از تو
نقش ویل در کتاب میتوانست پر رنگ تر باشد
این تنها ویل است که درد و رنجی که باید تحمل کند را درک میکند؛ اما به همان اندازه تنها اوست که می تواند اشتیاق برای زندگی دوباره را بدست آورد. برای من تعجب آور بود که چرا هیچ فصلی از داستان از چشم انداز ویل تعریف نشد. در حالی که مویز تاکید دارد تنها ویل میتواند درک کند فلج بودن یعنی چه، بسیار خوب میبود که خواننده نگاهی از درون به افکار او می داشت. اما قطعا قسمتی از زیبایی رابطه ویل و لوییزا در این است که لوییزا صدای ویل باشد. در واقع لوییزا تنها شخصی است که با ویل همچون انسان سالم صحبت میکند. این همان چیزی است که ویل همیشه میخواست و هیچگاه اجازه نداد صدمه ای که دیده است او را محدود کند.
لحظات گاهی به طور طبیعی سپری میشوند و گاهی غیرعادی. بعضی اوقات انگار زمان کش آمده است و بعضی اوقات هم زندگی، زندگی واقعی، عین برق و باد میگذرد.
من پیش از تو
آنچه که در نوشته های مویز بخصوص در مورد روایت داستان از دید لوییزا دوست دارم، صداقت اوست. او تصویر کامل و آرمانی از شرایط ارائه نمی دهد و وانمود نمی کند که آسیب ویل در زندگی او تاثیرگذار نیست. او به مردی که احساس می کند کنترل امور را از دست داده صدا می بخشد تا بتواند کنترل امور را بازیابد؛ و مهمتر از همه اینکه او به ویل کرامت میبخشد؛ آن هم زمانی که ویل احساس میکند هیچ یک از اینها را ندارد و فقط به همین دلیل است که مویز احساس کامیابی میکند.
تلاش کردم برگردانمش. حال غریبی داشتم. اشکهای چشمان من روی صورت او خشکید. میخواستم هر ذرهای از زندگی را که در خود حس میکردم به او بدهم و زنده نگهش دارم. از این که بدون او برگردم میترسیدم. دلم میخواست بگویم که به چه حقی زندگی مرا به نابودی میکشانی ولی هیچ حقی از زندگی خودت به من نمیدهی و زندگی ات مال خودت است؟
من پیش از تو
اقتباس از کتاب من پیش از تو
بر اساس این کتاب فیلمی تحت عنوان (me before you) محصول سال 2016 با کارگردانی تئا شاروک ساخته شده است. از بازیگران این فیلم میتوان به امیلیا کلارک و سم کلفلین اشاره کرد.که توانست با استقبال بسیاری خوبی از سوی منتقدان رو به رو شود.
مشخصات ترجمه پیشنهادی
انتشارات:نشر آموت
مترجم:مریم مفتاحی
تعداد صفحه:536
سال انتشار:2012
خرید کتاب من پیش از تو با تخفیف ویژه
در انتها چند برش از کتاب را باهم میخوانیم
میفهمید چقدر سخت است که سکوت کنید و هیچی نگویید، در حالی که ذره ذره وجودتان میخواهد منفجر شود؟ تمام راه فرودگاه تا آنجا را داشتم با خودم تمرین میکردم که چیزی نگویم. اما واقعاً داشتم میمردم. ویل سر تکان داد. سرانجام وقتی توانستم حرفی بزنم صدایم بریده بریده و بی رمق بود جملهای که به زبان آوردم تنها حرف خوبی که میتوانستم بزنم: دلم برایت تنگ شده بود!
من پیش از تو
وقتی ناخواسته به یک زندگی کاملاً جدید رانده میشوی – یا بهتر است بگوییم به زور به زندگی فرد دیگری تحمیل میشوی و تماشاچی لحظات زندگی اش میشوی – کارت به جایی میکشد که با خودت فکر کنی واقعاً چه کسی هستی. یا از نظر دیگران چه جور آدمی هستی.
من پیش از تو
لحظات گاهی به طور طبیعی سپری میشوند و گاهی غیرعادی. بعضی اوقات انگار زمان کش آمده است و بعضی اوقات هم زندگی، زندگی واقعی، عین برق و باد میگذرد.»
من پیش از تو
«اصلاً نمیدانستم موسیقی میتواند قفل وجود آدم را باز کند، آدم را به جایی ببرد که حتی آهنگسازش هم انتظارش را ندارد. نمیدانستم موسیقی اثری از خود بر دنیای اطراف ما برجا میگذارد. گویی اثرش را با خود به هر کجا میروید، میبرد.
من پیش از تو
من پیش از تو تلاقی اراده، عمل، امید و تلاش انسان را در کنار هم به تصویر میکشد، پایان تلخ زندگی ویل تغییر شیرین زندگی لوسیا رو رقم زد.